[دوشنبه 1396-08-01] [ 08:01:00 ق.ظ ]
|
|||||||||||||
|
من گفته ام به همه اربعین حرم هستم!!!!!!!!!!!!! | ... | ||
۷ نقش مهم زنان قبل و بعد از واقعه عاشورا | ... | ||
زنانی که در عاشورا حضور داشتن از دین اسلام حمایت کردند و دشمنان را رسوا کردند.
عاشورا، روز عملیاتی بزرگ و شگفتآور در تاریخ اسلام است که طی آن، انقلاب عاشورا بر سرزمین کربلا چهرهی، جامعهی اسلامی و طی آن بنیان حکومت اموی را دگرگون ساخت و اعماق جانها و جامعه را تکان داد. در این دگرگونی جامعه، زنان هم نقش اساسی داشتند که در این جا به هفت مورد از نقش زنان در عاشورا اشاره میشود.
روحیه بخشی
در بسیاری از جنگها حضور زنان در جبهه، به رزمندگان روحیه میبخشید. در کربلا نیز مادران و همسران بعضی از شهدا این نقش را به خوبی ایفا کردند.
پرستاری
از دیگر وظایف بانوان، پرستارى از بیماران، مجروحان و کودکان بود. پیش از واقعه، مراقبت از بیماران کاروان را بر عهده داشتند، و پس از عاشورا، زینب (س) سرگرم پرستارى از اعضای آسیبدیده کاروان بود. وى در زمان اسارت نیز با وجود آشفتگى روحى، نگهداری کودکان و مراقبت از آنها را عهدهدار شد.
مدیریت
بروز صحنههای بحرانی، استعدادهای افراد را شکوفا میسازد. نقش زینب در نهضت عاشورا و سرپرستی کاروان اسرا، درس«مدیریت در شرایط بحران» را جهانی میکند. وی مجموعه بازمانده را در رسیدن به اهداف نهضت، هدایت کرد و نقشههای دشمن را خنثی ساخت.
حفظ ارزشها
درس دیگر زنان در کربلا، حفظ ارزشهای دینی و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشمهای آلوده است. زنان با آن که اسیر بودند، لباسها و خیمههای آنها غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض دید بودند، اما اعتراض کنان، بر حفظ عفاف تاکید میورزیدند. امکلثوم(س) در کوفه فریادکشید که:
“ آیا شرم نمیکنید برای تماشای اهلبیت پیامبر جمع شدهاید؟“
زمانی که در شهر کوفه بازداشت بودند، زینب اجازه نداد جز کنیزان وارد آن خانه شوند. او در سخنرانی خود در کاخ یزید نیز بر گرداندن شهر به شهر بانوان، اعتراض کرد.که همه درسآموز عفت و دفاع از ارزشهاست.
تغییر ماهیت اسارت
زنان بزرگوار اهلبیت و صحابه، مفهوم اسارت را به آزادی بخشی تبدیل کردند و در قالب اسارت، به اسیران واقعی درس حریت و آزادگی دادند.
عمق بخشیدن به بعد عاطفی
عزاداری بر شهدا و تحریک عواطف مردم، به ماجرای کربلا عمق بخشید و از این رهگذر، ماندگارتر شد و بر احساسات نیز تأثیر گذاشت.
شهادتها در کربلا، تأثیر بیدارگر داشت و جو نامطلوب را شکست. حتی در سفری که گروهی از اسرا را به شام میبردند، مسیحیان آن جا در کلیساها جمع شدند و به نشان اندوه بر کشته شدن حسین «ع»،ناقوس نواختند و از ورود سربازان به شهر جلوگیری کردند. در آن جا مردم همگی گرد آمدند و بر حسین درود فرستادند.
جسارت در برابر باطل
در میان لشکر عمر زنی بود که همراه شوهرش آمده بود. او هنگامی که دید لشکر عمر بر زنان حسین(ع) هجوم میبرد و مشغول غارت است، شمشیری برداشت و رو به خیمه آمد و فریاد زد:
“ای مردان طایفه! آیا لباس دختران رسول خدا به غارت میرود و شما تماشا میکنید؟ فرمانی جز فرمان رسول خدا (ص) نیست، ای کشندگان رسول خدا.” شوهر آن زن دست او را گرفت و به خیمهها بازگردانید.
این هفت مورد نقش زنانی که در عاشورا حضور داشتن را نشان میدهد که چگونه از دین اسلام حمایت کردند و دشمنان را رسوا کردند. عاشورا برای همه و همیشه پیام دارد و ما باید هماره خاک نشین درسهای این کلاس ابدی بنشینیم و به مراتب بالاتری از ایمان و عفت برسیم.
منبع: باحجاب [جمعه 1393-08-30] [ 09:14:00 ب.ظ ] |
عقیله بنی هاشم کیست؟ | ... | ||
بیگمان، شخصیت زهرایی زینب کبری نیز یکی از ثمرات و برکات دعای ارزشمند پیامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ است. «عصمه الصغری» لقبی است که زینب ـسلاماللهعلیهاـ بر اساس شایستگیهایش به آن مفتخر گردیده است.
مشخصه یک جامعه سالم و رشد یافته، تنها داشتن موقعیت جغرافیایی خوب ،معادن متنوع و منابع مالی نیست؛ بلکه نظام تعلیم و تربیتی زنده و مترقی است که انسانهایی آزاده، مستقل، خلاق، مبتکر و تلاشگر میسازد تا جامعه را در زمینههای علمی ، اقتصادی، سیاسی و… از عقبماندگی نجات دهند؛ زیرا همه اصلاحات و فعالیتها بهوسیله اندیشه و تلاش انسان انجام میگیرد و وقتی او صالح و سالم پرورش یافت، همهچیز بهخوبی ساخته میشود.1 بر این باور، هدایت و تعیین مسیر جامعه بهویژه نخبگان بهسوی زیرساختهای معنوی و مؤلفههای قوامبخش هویت و شاکله فرهنگی، اهمیت فراوانی دارد. دراینبین، یکی از ماندگارترین میراث های فرهنگی که میتواند در هر زمانهای وارثان خود را بهرهمند سازد، مقوله پیروی از سنت و سیره اهلبیت پیامبر ـصلیاللهعلیهوآلهوسلمـ است؛ همان شاهراههای نجاتی که مایه دانایی و علم و میراننده جهل و نادانی هستند.2 ایشان ستارگانی هستند که دعای پیامبر ـصلیاللهعلیهوآلهوسلمـ در حقشان مستجاب گردید؛ آنجا که پس از ازدواج فاطمه ـسلاماللهعلیهاـ با علی ـعلیهالسلامـ فرمود: «خداوند دلهای شما را به هم نزدیک نماید، از هرگونه اختلاف و افتراق بازدارد، فرزندان و نسلتان را کلیدهای رحمت و معادن حکمت و دانش قرار دهد.»3 بیگمان، شخصیت زهرایی زینب کبری نیز یکی از ثمرات و برکات دعای ارزشمند پیامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ است که با سیره علمی و عملی ممتازش، اسوه و الگو گردید. این بانوی آسمانی با القابی همچون صدیقه الصغری، العصمه الکبری، ولیه الله العظمی، ناموس الکبری، الراضیه بالقدر و القضاء، امینه الله ،عالمه غیر معلمه، فهمه غیرمفهمه، محبوبه المصطفی، قره عین المرتضی، نائبه الزهراء، شریکه الحسین، شفیقه الحسن المجتبی، الزاهده،العابده، العفیفه، القانته، القائمه، الصائمه، الصابره، الفاضله، العاقله، العامله، العالمه، الکامله، محدثه، المتهجده الشریفه، عقیله القریش و … شناخته میشود.4 بر این اساس، نگارنده به محوریت برخی از القاب آن حضرت، پرتوی از سیره زهراییِ زینب ـسلاماللهعلیهاـ را ارائه میدهد. زینب و ما زینب و ما ادراک ما زینب…؟5 بهراستی این بانو کیست که آن چنان به صفات و خصال پسندیده آراسته گردید که پس از مادر اطهرش کسی را این شأن نبود که به القابی همچون صدیقه صغری مفتخر گردد.6 او صدیقه گردید تا برای همیشه نامش در تاریخ جاودان بماند؛ زیرا مشیت و قانون الهی بر این تعلق گرفت که صدیقان و راستگویان صاحب رسالت گردند7 و چه رسالتی بالاتر از نهضت کربلا؟ این تفضل از جانب خداست و خدا بس داناست.8 عصمت زینب ـسلاماللهعلیهاـ «عصمه الصغری» لقبی است که زینب ـسلاماللهعلیهاـ بر اساس شایستگیهایش به آن مفتخر گردیده است. بااینحال، برخی این بحث را مطرح کردهاند که آیا بهراستی زینب کبری ـسلاماللهعلیهاـ دارای مقام عصمت بوده است؟9 عصمت یعنی مصونیت از گناه و اشتباه، یعنی پیامبران (و معصومین) نه تحت تأثیر هواهای نفسانی قرار میگیرند و مرتکب گناه میشوند و نه در کار خود دچار خطا و اشتباه میگردند. برکناری آنها از گناه و اشتباه، حد اعلای قابلیت اعتماد را به آنها میدهد. اکنون باید دید این مصونیت به چه صورت است؟ آیا مثلاً بدینصورت است که هر وقت میخواهند مرتکب گناه یا اشتباه شوند، یک مأمور غیبی میآید و مانند پدری که مانع لغزش فرزندش میشود، جلوی آنها را میگیرد؟ و یا به اینصورت است که سرشت معصومین و پیامبران طوری است که نه امکان گناه در آنهاهست و نه امکان اشتباه و یا اینکه گناه نکردن و اشتباه نکردن معصومین معلول نوع بینش و درجه یقین و ایمان آنهاست؟10 بهبیاندیگر، آیا اعمال اختیاری معصومان، نقشی در اکتساب و دریافت این موهبت داشته و یا آنکه جبراً به آنان اعطا گردیده است؟ و در صورت دوم، چگونه عصمت فضیلتی برای آنان خواهد بود درحالیکه اگر این موهبت به هرکس دیگری اعطا میشد، او نیز از این مقام برخوردار میگردید. به نظر میرسد در مورد اختصاص این موهبت به معصومین باید گفت، خداوند میدانست عدهای از بندگانش -ولو استعدادی در سطح سایر افراد میداشتند- به اختیار خویش، بیش از دیگران و در بالاترین حد ممکن از استعداد خود در جهت نیل به کمال نهایی و قرب الهی، بهرهبرداری میکردند. این شایستگی و منزلتی که این افراد با مسیر اختیاری خویش بدان میرسیدند، سبب شد که خداوند از روی تفضل این پاداش و موهبت ویژه را به آنها عطا نموده، آنان را از علم و ارادهای برخوردار کند که بهواسطه آن به مصونیت کامل و مطلق برسند تا در پرتو آن، راهنمایانی موثق و مطمئن برای سایر افراد بشر گردند.11 این بیان را میتوان بهخوبی از فرازهای آغازین دعای ندبه12 و زیارت جامعه کبیره13 همچنین برخی از روایات14 برداشت نمود. بااینحال، هنوز این پرسش باقی است که آیا مقام عصمت، مقامی توقیفی است؛ یعنی یک عدهای خاص دارای آن مقام گردیدهاند یا آنکه هر آنکس که دارای بینش و تقوای الهی باشد، میتواند این مقام را حائز گردد؟ در پاسخ به این سؤال، توجه بهمراتب عصمت اهمیت دارد. بیتردید، عصمت توقیفی و اصطلاحی که در علم کلام برای ملائکه، انبیا و چهارده معصوم ـعلیهمالسلامـ ثابت گردیده، همان عصمتی است که معصوم، دارای مراتب چهارگانه عصمت در دریافت و ابلاغ احکام و معارف الهی، عصمت در اعتقادات، عصمت از گناهان و عصمت از خطا و نسیان باشد. این همان عصمتی است که اراده تکوینی خدا بر آن تعلق گرفته است.15 آنها با تقسیمبندی عصمت به واجبه کلیه و غیرواجبه، معتقدند آن عصمتی که برای انبیا، رسولان و چهارده معصوم ثابت است، از نوع عصمت واجبه و کلیه است. در مقابل این نوع، عصمت غیرواجبه مطرح می شود و برای کسانی ثابت است که عصمت داشتن آنها از ضروریات دین نیست، ولی بر اساس لیاقت و کسب فضایل معنوی، ملکه مصونیت گناه در آنها ایجاد گردیده است. به سه دلیل میتوان گفت که حضرت زینب ـسلاماللهعلیهاـ دارای این مقام از عصمت بوده است: عفت زینب ـسلاماللهعلیهاـ از القابی که برای حضرت زینب ـسلاماللهعلیهاـ نقل شده، «عفیفه» است؛ یعنی بانویی که دارای حیا، عفت و حجاب است. از نمونههای چنین عفتی، ماجرای «یحیی المازنی» است که گوید: سالها در همسایگی امیر مؤمنان علی ـعلیهالسلامـ که در کنار خانهاش منزل زینب نیز واقع بود، زندگی میکردم. به خدا سوگند، هیچگاه نه زینب را دیدم و نه صدایی از او شنیدم. هروقت که آن بانو میخواست به زیارت قبر جدش پیامبرـصلیاللهعلیهوآلهوسلمـ برود، شبانگاه درحالیکه حسن ـعلیهالسلامـ در طرف راستش، حسین ـعلیهالسلامـ در طرف چپش و پدرش جلوتر از او حرکت میکردند، به زیارت میرفت. آنگاه که به نزدیکی قبر شریف پیامبر ـصلیاللهعلیهوآلهوسلمـ میرسیدند، امیر مؤمنان ـعلیهالسلامـ چراغها را کم سو میگردانید…این اقدام پدر سبب شد فرزندش حسن ـعلیهالسلامـ علت این کار را جویا شود و امیر مؤمنان ـعلیهالسلامـ در پاسخش فرمود: میخواهم زینب ـسلاماللهعلیهاـ از نگاه نامحرمان در امان باشد.22 در این میان «خود» انسان بهعنوان تنها تصمیمگیرنده نهایی، مسئول تغییراتی است که در فطرت روی میدهد؛ یعنی انسان با اختیاری که دارد، میتواند در برابر تمامی عوامل شکلدهنده و تغییردهنده فطرت مقاومت نموده، یا تسلیم شود و در این موقع است که آدمی مسئول انحرافها یا عدم لغزشهای خود میباشد. بر این باور، حالتهای مختلف اجتماعی از قبیل مردسالاری، میل به ریاضت و رهبانیت، نبود اقلیت اجتماعی و…واکنشهای مختلفی جهت تفسیر و تفصیل این فطرت خدایی در زنان بوده و هر گروه و مسلکی در راستای منافع خود از این مقوله سود برده است؛ لکن در جوامعی که آموزههای الهی حکمفرما بوده است، زنان از دو شیوه اجرایی و سیره عملی خارج نبودهاند: بر این اساس، با استفاده از عمومیت فطرت الهی در ذات همه انسانها و با توجه به اینکه قوانین الهی مطابق با فطرت گویای بشری وضع گردیدهاند و اسلام نیز بهعنوان کاملترین دین الهی، مسئله پوشش و حجاب را واجب دانسته است، میتوان با اطمینان کامل مدعی شد که تنها علت و فلسفه پیدایش حجاب در ادیان و اقوام و ملل مختلف، مقوله فطرت الهی بوده که در دورههای مختلف تاریخ به گونههای متفاوتی تفسیر شده است. خلاصه آنکه اسلام بهعنوان مترقیترین قانون آسمانی، در راستای ارزش و احترام به زنان، استحکام پیوند خانوادگی و آرامش روانی اجتماع، مسئله حجاب را بهعنوان قانونی برخاسته از فطرت، واجب و لازم دانسته است. تنها سؤالی که باقی میماند، این است که اسلام بر چه میزانی اصل حجاب را بیان میدارد؟ آیا مسئله حجاب را بهعنوان مؤید دیدگاه خود بیان میدارد یا مؤسس؟ به بیانی دیگر، نسبت به مقوله فطرت که همه انسانها بر طبق آن زاده شدهاند و زنان نیز بهعنوان لطیفترین ارکان حیات از این قاعده مستثنا نمیباشند، اسلام مؤید قانون فطری حجاب در طول تاریخ بوده و ادعای این را دارد که فطرت بیدار انسانها در صورت شکوفایی، میتواند انسانساز شود. اما اسلام در مسیر پویایی هر چه بیشتر زنان، بهترین و کاملترین دیدگاهها را در مورد پوشش و حجاب آنان بیان داشته است. از این لحاظ، میتوان گفت که اسلام مؤسس مسئله حجاب گردیده است. بیتردید، چنانچه در سیره رفتاری معصومان ـعلیهمالسلامـ و بانوان عفیفی همچون زینب کبری ـسلاماللهعلیهاـ مطالعه کافی انجام شود، با محوریت قرار دادن آیات کریمه قرآن23 مصادیق واقعی از این شیوه تأسیسی حجاب در بین اهلبیت ـعلیهمالسلامـ به دست میآید که نتیجه آن چیزی بهجز ارائه شیوه منسجمی از پندار و رفتار در مقوله پوشش و حجاب نیست. علم و حکمت زینب ـسلاماللهعلیهاـ آن چیزی که به آدمی نورانیت میدهد، علمی است که باعث به عمل گردد؛ زیرا علم نوری الهی و چراغی ربانی است که اسباب افاضه را به مکاشفه یا تعلیم و آموزش بر انسان هموار میسازد. در این مرحله، همانگونه که علم موجبات عمل را در آدمی فراهم میسازد، عمل نیز اسباب بقای علم را موجب میشود. بر این اساس، عالمی که بهمقتضای علمش اهل عمل گردد، همیشه عالمی ماندگار است.24 همچنین «ابن عباس» با آنکه حبرالامه و مقبول الامه بود، بازهم میگفت: «حدثنی عقیلتنا»28 یعنی حدیث کرد برای من عقیله بنیهاشم.
نویسنده: محمدحسن پاکدامن
پینوشت: __________________________________________________________ 1. پژوهشکده حوزه و دانشگاه، فلسفه تعلیم و تربیت در ج 1، ص 19 هم عیش العلم و موت الجهل و علمت منهم الوفاء به. اصطفاکم بعلمه. ان ا … عزوجل -اختار من ولد آدم اناساً طهر میلادهم… الحق ان العصمه عباره عن لطف… من اخلص لله تعالی اربعین صباحاً. والعلم یهتف بالعمل… کانما تفرغ عن لسان امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع).
منبع: روزنامه قدس [یکشنبه 1393-08-25] [ 02:09:00 ق.ظ ] |
عظمت زنانه اش ، بزرگان دروغین ظاهری را در مقابل او حقیر و کوچک می کند. | ... | ||
عظمت زنانه اش، بزرگان دروغین ظاهرى را در مقابل او حقیر و کوچک مى کند عنوان: بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اقشار مختلف مردم
حادثهای مثل روز عاشورا نمى تواند زینب کبرى را خرد کند. شکوه و حشمت ظاهرى دستگاه ستمگر جبارى مثل یزید و عبیداللَّه بن زیاد نمى تواند زینب کبرى را تحقیر کند. زینب کبرى در مدینه - که محل استقرار شخصیت باعظمت اوست - و در کربلا - که کانون محنتهاى اوست - و در کاخ جبارانى مثل یزید و عبیداللَّه بن زیاد، همان عظمت و شکوه معنوى را با خود حفظ مى کند و شخصیت هاى دیگر در مقابل او تحقیر مى شوند. یزید و عبیداللَّه بن زیاد - این مغروران ستمگر زمان خود - در مقابل این زنِ اسیر و دست بسته، تحقیر مى شوند. زینب کبرى شور عاطفه ى زنانه را همراه کرده است با عظمت و استقرار و متانت قلب یک انسان مؤمن، و زبان صریح و روشن یک مجاهد فى سبیل اللَّه، و زلال معرفتى که از زبان و دل او بیرون مى تراود و شنوندگان و حاضران را مبهوت مى کند. عظمت زنانه اش، بزرگان دروغین ظاهرى را در مقابل او حقیر و کوچک مى کند. عظمت زنانه ، یعنى این؛ یعنى مخلوطى از شور و عاطفه ى انسانى، که در هیچ مردى نمى توان این عاطفه ى شورانگیز را سراغ داد؛ همراه با متانت شخصیت و استوارى روح که همه ى حوادث بزرگ و خطیر را در خود هضم مى کند و روى آتش هاى گداخته، شجاعانه قدم مى گذارد و عبور مى کند؛ در عین حال، درس مى دهد و مردم را آگاهى مى بخشد؛ در عین حال، امام زمان خود - یعنى امام سجاد - را مانند یک مادر مهربان آرامش و تسلا مى بخشد؛ در عین حال، با کودکان برادر و بچه هاى پدر از دست داده ى آن حادثه ى عظیم، در میان آن طوفان شدید، مثل سد مستحکمى براى آنها امنیت و آرامش و تسلا ایجاد مى کند. بنابراین زینب کبرى (سلام اللَّه علیها) یک شخصیت همه جانبه بود. اسلام زن را به این طرف سوق مى دهد.
[دوشنبه 1393-08-19] [ 04:20:00 ق.ظ ] |
اگر زینب نبود کربلا نبود | ... | ||
اگر زینب نبود، کربلا نبود
عنوان: بیانات رهبری در دیدار هزاران نفر از مردم آذربایجان شرقی
اگر زینب نبود، کربلا نبود. اگر زینب نبود، حادثهی عاشورا معلوم نبود این گسترش را پیدا کند و این ماندگاری را در تاریخ داشته باشد.
عمهی ما زینب کبری (سلام الله علیها) فرمود: «ما رأیت الّا جمیلا»
من مادران شهدائی را زیارت کردم که بجد و با صدق واقعی میگفتند اگر ما ده تا فرزند هم داشتیم، حاضر بودیم در راه خدا بدهیم؛ دروغ نمیگفتند. من مادران و پدرانی را ملاقات کردم که احساس عزت و افتخار میکردند، به خاطر اینکه فرزندانشان در راه خدا شهید شدند. البته حق هم با آنهاست، عزت و افتخار است؛ همان طوری که عمهی ما زینب کبری (سلام الله علیها) فرمود: «ما رأیت الّا جمیلا»؛(2) جز زیبائی ندیدم. حادثهی کربلا چیز کوچکی است؟ این چشم خدابین، از این حادثه، از این خونهای ریخته شده، از این مصیبت سنگین، یک حقیقت زیبا مشاهده میکند؛ «ما رأیت الّا جمیلا». من خانوادههای بسیاری را دیدم که همین احساس زینب کبری در آنها هم بود؛ آنها هم میگفتند: «ما رأینا الّا جمیلا». اینهاست که به یک ملت اقتدار میدهد؛ اینهاست که اعتماد به نفس را در یک ملت به وجود میآورد؛ اینهاست که تهدیدهای قدرتهای مادی دنیا، عربدههای مستانهی دولتهای متجاوز و مستکبر دنیا دل آنها را نمیلرزاند.
(حضرت زینب کبری سلام الله علیها الهام بخش مادران و خواهران و همسران شهدا در طول دفاع مقدس بوده اند. این فکر عاشورایی را ایشان ماندگار کردند. شب پره ) [ 04:17:00 ق.ظ ] |
خانه | آخرین مطالب | لینک دوستان | تماس با ما |