سلام اسم وبلاگم تو میهن بلاگ مدادسیاهه و عموما مطالبم رو به اسم شب پره می نویسم .
الان می خوام به همه اونایی که ازم می پرسن چرا شب پره؟؟؟ چرا مداد سیاه؟؟؟ جواب بدم.
می دونی چیه ؟ مداد سیاه یه سادگی و صداقتی تو خودش داره که خیلی خواستنی ترش می کنه. به سادگی میتونی تو دستات بگیریش و هر چی از ذهنت می گذره باهاش بنویسی.می تونی تمام احساستو باهاش نقاشی کنی. …
و چون شب پره نمادی از چادر رو با خودش داره . تو حجاب شب، با تمام وجود می درخشه. خانمهای چادری هم با وجود اینکه چادر با تمام ظلمتش احاطه شون کرده ولی وجودشون مثل ستاره می درخشه.
درست مثل مداد سیاه. اصلا می دونین مداد سیاه پر کاربردترین مداده . می دونین سیاه تنها رنگیه که وقتی تجزیه اش می کنی همه رنگها رو تو خودش داره.
به نظر من یه بانوی مسلمان شیعه هم باید همه ابعاد وجودیش پر رنگ باشه، رنگ و وارنگ . ولی نمودی که ازش تو جامعه انتظار می ره یه حضور خاکستریه (لطفا ایست بفرمایید عصبانی نشین زود نظر ندین تا توضیح بدم)
مثلا یه خانم حتما پر از شادی و لطافت رنگ صورتیه ولی تو جامعه نمیشه اینهمه شادی و لطافت و محبت رو ابراز کنه پس روی لباس صورتیش یه چادر مشکی محافظ سرش می کنه تا هر لکه ای روی لوح لطیف دلش اثر نزاره. امیدوارم قانع کننده باشه.
اسم شب پره رو دوست دارم چون منو یاد دوستام می اندازه یاد توی عزیزی که داری این مطلب رو می خونی و با من هم صدایی. یادم میندازه که تنها نیستم. شاید زور من و تو به روشن کردن شب تیره غیبت نرسه ولی می تونیم با برافروختن جانمون راه رسیدن به سحر رو هموارتر کنیم .می تونیم این فاصله کشنده رو قابل تحمل تر کنیم. مگه نه اینکه :

نوشته ای از شب پره[سه شنبه 1393-07-29] [ 11:20:00 ق.ظ ]



. 



کلی کار ریز و درشت داشتم و از یه طرفم باید تدارک شام میدیم نونم تو خونه نداشتیم. هیشکی نبود کمکم کنه و از یه طرفم خدا لعنت کنه اون کسی رو که آشپزخونه اوپن رو بنا کرد، مگه میشه تو این آشپز خونه بین اون همه آقا چیزی پخت.
. چاره ای نبود باید تسلیم میشدم. شام رو عقب انداختیم چون دیگه مهمونا اومدن و مراسم شروع شد.
مهمونا رو هم بدرقه کردیم و تشریف بردن. ولی … الهی که خستگی به تن هیشکی نمونه و ما یاد بگیریم چطور بریم ، کی بریم،کجا بریم و چیکار کنیم که رفت و آمد ها مایه ی رحمت و برکت بشه نه مایه ی زحمت و خجالت. 