تو جنگ خیلیا دست به اسلحه شدن .تو جنگ خیلیا آرپی جی زدن. خیلیا خلبان رزمنده بودن و خیلیا حتی الفبای جنگیدن رو نمی دونستن اما با هر چی تو  دستشون بود رفتن و جنگیدن و همه ما مدیونشون  هستیم. اما تو چی؟ تو با چی رفتی و جنگیدی ؟ اصلا به جبهه رفتی یا نه حتی نمی دونی خاکریز یعنی چی؟
می خوای من برات بگم تو با چی جنگیدی !! می خوای بگم اسلحه ی  تو چی بوده؟ شاید تعجب کنی … چون تو ادعای جنگیدن نداشتی که ،کدوم جبهه، کدوم سلاح ،کدوم جنگ!!!!؟
اما من می خوام بهت بگم  که اصلی ترین رزمنده میدان تو بودی ، هستی و همیشه  خواهی بود.
تو با دلت جنگیدی و قرآن روی سر عزیزترین کس زندگیت گرفتی و مثل  هاجر اونو به قربانگاه فرستادی. تو تو  این میدون سخت تر جنگیدی.
تو با چشمات جنگیدی، نگذاشتی دشمن حقیرت ببیند، شاخه گل پرپرت را در آغوشت کشیدی و هزاران آرزوی داشته و نداشته برایش را به خاک سپردی، بدون اینکه حتی یک قطره اشک بریزی .توتواین میدون سخت تر جنگیدی.
توروی دلت و خواسته هاش پا  گذاشتی و چراغ خونه ات رو واسه  روشن کردن چراغ جبهه  فرستادی و غم یتیمی و بی پدری را تو  چشمای بچه های  معصومت  دیدی  و دم نزدی.تو تو این میدون سخت تر جنگیدی.


تو از خواسته های دنیا ییت گذشتی و هر آنچه داشتی و می تونستی به جبهه هدیه  کردی . انگشتر عقدت ،مدال یادگاری مادرت، پس انداز روزهای مبادات ،مرغ و خروسهایی که روزی سفره تو می دادن  و حتی ترشی و مرباهای سر سفره ات. تو تو این میدون سخت تر جنگیدی.
تو از چشمهات گذشتی و صبح تا شب واسه  رزمنده ها لباس دوختی و رفو کردی تو از نفست گذشتی این مهمتره
تو، تو این میدون سخت تر جنگیدی.
تو از استراحتت گذشتی، از بازیهای زنانه ات دست شستی و پای ثابت آشپزخانه ی مسجد شدی، تا هرآنچه میشود برای رزمنده ها تدارک ببینید.تو،تو  این میدون سخت تر جنگیدی.
تو از بچه ات، از شوهرت، از خونه وزندگیت  دل بریدی و عازم مناطق عملیاتی شدی تا هر کاری می تونی و میشه برای کمک به رزمند ه ها  انجام بدهی.تو در این میدان سخت تر جنگیدی.
توشبا عکس بچه هات رو بغل کردی و با گریه خوابیدی و صبح در خط مقدم مجروحا رو مداوا کردی بی اینکه کسی از تو خواسته باشه.تو در این میدان سخت تر جنگیدی.
تو تمام توانت روجمع کردی و اسلحه ای که حتی زورت نمی رسید بلندش کنی به دوشت گرفتی  و قلب دشمن رو نشونه رفتی. تو در این میدان سخت تر جنگیدی.
تو ،تویی که از چشمای نامحرم  فراری بودی، اسیر گرفتی و پیروزمندانه، اونو چندین کیلومتر دنبال خودت کشوندی بی هیچ ترسی .
تو ،تو این میدون سخت تر جنگیدی. 
تو ،تویی که به خاطر حفظ حیا و حجابت تحقیر شدی، مسخره ات کردن و حتی … ولی حتی یه قدم از حجابت کوتاه نیومدی . تو ،تو این میدون سخت تر جنگیدی. نوشته ای از شب پره

موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده  لینک ثابت



[پنجشنبه 1393-07-10] [ 09:26:00 ب.ظ ]