سطرهای خالی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


مهر 1393
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    








جستجو






Random photo

اشعارویژه زیارت اربعین حضرت مولا اباعبدالله الحسین (ع)





کونوا زینا لنا و لا تکونوا شینا لنا





یاد امام و شهدا








اذکار هفته



  جملاتی از امام خمینی در مورد خانواده های شهدا   ...

اکنون اسلام به این شهیدان و شهید پروران افتخار می‌کند.
شما خانواده‌های شهدا، با شهادت افتخار آفرینان این مرز و بوم، به جهان فهماندید که از همه‌ی عزیزان در راه اسلام خواهید گذشت.

*شما(خانواده‌های شهدا) چشم و چراغ این ملتید.

*خانواده‌های شهدا و اسرا و مفقودین و جانبازان، خود حافظ و نگهبان ارزش شهادت و ایثار بوده‌اند و بعد از این نیز- به یاری خدا- پاسدار آن خواهند بود.

*شما خانواده‌های شهدا و معلولین و مجروحین، نشان دادید که هرگز اجازه نمی‌دهید استعمار بر مقدرات این کشور، سایه افکند.

*قبور شهدا و اجساد و ابدان معلولان، زبان گویایی است که به عظمت روح جاوید آنان، شهادت می‌دهد.

*کارنامه‌ی نورانی شهادت و جانبازی عزیزان شما، گواه صادقی بر کسب بالاترین امتیازات و مدارج تحصیلی و معنوی آنان است که با مهر رضایت خدا، امضا شده است و کارنامه‌ی شما در گروه تلاش و مجاهدت شماست.

*مبادا یک وقتی یک کلمه‌ی درشتی گفته بشود به این بازماندگان شهدا یا به این معلولین.

*تمام شهادت‌ها و ایثارگری‌ها برای تحقق اسلام عزیز بود.

*شما با ایثار فرزندان و جوانان و عزیزان خویش به همه نشان دادید که توطئه‌های داخل و خارج نخواهد توانست بر این ملت مصمم، پیروز شود.

*این ملت بزرگ ایران است که با قامتی استوار بر بام بلند شهادت و ایثار ایستاده است.

 

موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده, امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری  لینک ثابت



[پنجشنبه 1393-07-10] [ 09:28:00 ب.ظ ]





  تو ،تو جنگ چیکار می کردی؟   ...

 

تو جنگ خیلیا دست به اسلحه شدن .تو جنگ خیلیا آرپی جی زدن. خیلیا خلبان رزمنده بودن و خیلیا حتی الفبای جنگیدن رو نمی دونستن اما با هر چی تو  دستشون بود رفتن و جنگیدن و همه ما مدیونشون  هستیم. اما تو چی؟ تو با چی رفتی و جنگیدی ؟ اصلا به جبهه رفتی یا نه حتی نمی دونی خاکریز یعنی چی؟
می خوای من برات بگم تو با چی جنگیدی !! می خوای بگم اسلحه ی  تو چی بوده؟ شاید تعجب کنی … چون تو ادعای جنگیدن نداشتی که ،کدوم جبهه، کدوم سلاح ،کدوم جنگ!!!!؟
اما من می خوام بهت بگم  که اصلی ترین رزمنده میدان تو بودی ، هستی و همیشه  خواهی بود.
تو با دلت جنگیدی و قرآن روی سر عزیزترین کس زندگیت گرفتی و مثل  هاجر اونو به قربانگاه فرستادی. تو تو  این میدون سخت تر جنگیدی.
تو با چشمات جنگیدی، نگذاشتی دشمن حقیرت ببیند، شاخه گل پرپرت را در آغوشت کشیدی و هزاران آرزوی داشته و نداشته برایش را به خاک سپردی، بدون اینکه حتی یک قطره اشک بریزی .توتواین میدون سخت تر جنگیدی.
توروی دلت و خواسته هاش پا  گذاشتی و چراغ خونه ات رو واسه  روشن کردن چراغ جبهه  فرستادی و غم یتیمی و بی پدری را تو  چشمای بچه های  معصومت  دیدی  و دم نزدی.تو تو این میدون سخت تر جنگیدی.


تو از خواسته های دنیا ییت گذشتی و هر آنچه داشتی و می تونستی به جبهه هدیه  کردی . انگشتر عقدت ،مدال یادگاری مادرت، پس انداز روزهای مبادات ،مرغ و خروسهایی که روزی سفره تو می دادن  و حتی ترشی و مرباهای سر سفره ات. تو تو این میدون سخت تر جنگیدی.
تو از چشمهات گذشتی و صبح تا شب واسه  رزمنده ها لباس دوختی و رفو کردی تو از نفست گذشتی این مهمتره
تو، تو این میدون سخت تر جنگیدی.
تو از استراحتت گذشتی، از بازیهای زنانه ات دست شستی و پای ثابت آشپزخانه ی مسجد شدی، تا هرآنچه میشود برای رزمنده ها تدارک ببینید.تو،تو  این میدون سخت تر جنگیدی.
تو از بچه ات، از شوهرت، از خونه وزندگیت  دل بریدی و عازم مناطق عملیاتی شدی تا هر کاری می تونی و میشه برای کمک به رزمند ه ها  انجام بدهی.تو در این میدان سخت تر جنگیدی.
توشبا عکس بچه هات رو بغل کردی و با گریه خوابیدی و صبح در خط مقدم مجروحا رو مداوا کردی بی اینکه کسی از تو خواسته باشه.تو در این میدان سخت تر جنگیدی.
تو تمام توانت روجمع کردی و اسلحه ای که حتی زورت نمی رسید بلندش کنی به دوشت گرفتی  و قلب دشمن رو نشونه رفتی. تو در این میدان سخت تر جنگیدی.
تو ،تویی که از چشمای نامحرم  فراری بودی، اسیر گرفتی و پیروزمندانه، اونو چندین کیلومتر دنبال خودت کشوندی بی هیچ ترسی .
تو ،تو این میدون سخت تر جنگیدی. 
تو ،تویی که به خاطر حفظ حیا و حجابت تحقیر شدی، مسخره ات کردن و حتی … ولی حتی یه قدم از حجابت کوتاه نیومدی . تو ،تو این میدون سخت تر جنگیدی. نوشته ای از شب پره

موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده  لینک ثابت



 [ 09:26:00 ب.ظ ]





  بخوانیم و بیاموزیم .2   ...

 

 

((الم یعلم بان الله یری ))

شهید حاج محمد ابراهیم همت:

می خواهید خدا عاشق شما شود: قلم می زنید برای خدا باشد ،گام بر می دارید برای خدا باشد،سخن میگویید برای خدا باشد،همه چی و همه چی برای خدا باشد


بیاموزیم: چه در حقیقت چه در مجاز ،چه تو سجده چه تو سینما ،چه تو

 

خیال چه تو واقعیت همه خودمان برای خدا باشد .





نوشته شده توسط شب پره

موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده  لینک ثابت



 [ 09:21:00 ب.ظ ]





  گمشده!   ...

در گمنامی هم مشترکیم …

ای شهید تو پلاکت را گم کردی و من هویتم را برادر شهیدم
من با تو یک درد مشترک دارم
تو پلاکت را گم کردی و من هویتم را …


چه کسی میگوید که گرانی شده است؟

دوره ی ارزانی است

دل ربودن ارزان

دل شکستن ارزان

آبرو قیمت یک تکه ی نان

دروغ از همه چیز ارزانتر

قیمت عشق چقدر کم شده است

کمتر از آب روان

و چه تخفیف بزرگی خورده است قیمت هر انسان …

سید خراسانی

موضوعات: تبلیغ اجتماعی, شهداو ایثارگران  لینک ثابت



 [ 09:18:00 ب.ظ ]





  دقت کنیم!   ...

فردای روزی که دشمن بعثی خرمشهر را گرفت
جسد بی جان و عریان دختری را به تیرک بلندی بسته
و درآن سوی کارون مقابل چشمان رزمنده های ما گذاشته بودند!
تکاوران نیروی زمینی ارتش با تقدیم 3 شهید
بالاخره آن جسد را پایین آوردند …!
سه شهید برای “جسد” یک دختر مسلمان ایرانی…!
حال چه بر سر غیرت جوانان ما آورده اند
که خود خواهان عریان بودن دختران در جامعه شده اند…؟

(نقل از استخوان های بی نشان)

موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده  لینک ثابت



 [ 09:16:00 ب.ظ ]





  اینم عکس یه رزمنده کوچولو.   ...

برای سلامتی بزرگ بانوی کوچک صلوات بفرستید. لطفا!

موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده  لینک ثابت



 [ 09:08:00 ب.ظ ]





  گالری عکس حضور زنان در دفاع مقدس 2   ...

حماسه حضور به روایت تصویر

موضوعات: شهداو ایثارگران, حضور زنان در دفاع مقدس  لینک ثابت



 [ 09:08:00 ب.ظ ]





  یادی از شهید مریم فرهانیان   ...

نام : مریم فرهانیان وصیتنامه شهیده مریم فرهانیان - به ولایت فقیه ارج بنهیم و بدانیم كه الان امام خمینی بر ما ولایت دارد
تولد : ۲۴ دی ماه سال ۱۳۴۲

محل تولد : آبادان در خانواده‌ای متوسط و مذهبی

تاریخ شهادت : ۱۳ مرداد ماه ۱۳۶۳

محل شهادت : گلستان شهداء آبادان در اثر اصابت خمپاره دشمن

محل دفن : گلزار شهدای آبادان

در ۱۴ سالگی با کمک برادر رشید خود «شهید مهدی فرهانیان» خود را مجهز به سلاح معرفت و بصیرت الهی کرد و با درک صحیح از وضعیت حاکم بر کشور و نیز ماهیت استکبار جهانی امپریالیسم،مبارزات خود را علیه ظلم های رژیم پهلوی آغاز کرد .

این شهیده بزرگوار با اوج‌گیری مبارزات مردم در جریان انقلاب اسلامی در تظاهرات و راهپیمایی‌های مردمی علیه حکومت شاهنشاهی شرکت کرد و با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران به جمع این خیل عاشق پیوست و دوره‌های آموزشی را با موفقیت به پایان رساند.و با آغاز جنگ تحمیلی درشهر آبادان را ترک نکرد و دوشادوش برادران رزمنده به دفاع ازخاک کشورش پرداخت .

شهیده مریم فرهانیان درسن ۱۷ سالگی در بیمارستان امام خمینی (ره) آبادان مشغول امداد‌گری شد و به مدت سه سال به کار امدادگری و پرستاری از مجروحین جنگ در بیمارستان های مختلف آبادان ادامه داد که در این مدت یک بار به شدت زخمی شد و به اجبار در بیمارستان بستری شد .

وی کسی بود که زینب وار از برادران رزمنده مجروح پرستاری می کرد.مریم فرهانیان یکی از ۱۸ نفر خواهران، امدادگران داوطلب بود که در زمان جنگ در بیمارستان طالقانی آبادان در قسمتهای مختلف، خالصانه خدمت کرد وی در تمام مدت عمر گرانبهایش با بیداری و هوشیاری سیاسی، دینی زندگی کرد رفتار و منش این شهیده الگوی زن مسلمان ایرانیست .

این شهیده بزرگوار از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا روز شهادت با بیداری كامل و حس زیبای عشق و ایثار در شهر مقاوم آبادان مشغول خدمت و ترویج اخلاق، رفتار و منش یك زن مسلمان بود. به هنگام شكست محاصره آبادان و آزادی خرمشهر و بسیاری از عملیات‌های دیگر فعالیت چشمگیری داشت تا بالاخره بر اثر متوقف شدن عملیات پس از آزادی خرمشهر به‌منظور رسیدگی به خانواده شهدا در واحد فرهنگی بنیاد شهید آبادان مشغول فعالیت شد .

شهیده مریم فرهانیان از نگاه خانواده و دوستان
بسیار تقید داشت كه پدر و مادرش از او راضی باشند همچنین خیلی به خواندن نماز اول وقت تقید داشت. بسیار اهل مطالعه بود، كم می‌خوابید و بیشتر به خودسازی می‌پرداخت. مریم استثنایی نبود اما خیلی خودساخته بود، نفرت از غیبت، محبت خالصانه‌اش به دیگران، هیچ چیز را برای خود نخواستن از شاخصه‌های اخلاقی او بود. شهیده مریم فرهانیان همواره می‌گفت برخی سكوت‌ها و حرف‌های نابه‌جا، گناهان كوچكی هستند كه تكرار می‌كنیم و برایمان عادت می‌شود، گناهان بزرگ را اگر انسان خیلی آلوده نشده باشد متوجه می‌شود، این گناهان كوچك هستند كه متوجه نمی‌شویم.
شهیده مریم فرهانیان در بسیاری از عملیات دوران دفاع مقدس از جمله شكست حصر آبادان و آزادسازی خرمشهر حضوری فعال و چشمگیر داشت.

زهرا سامری همرزم شهیده مریم فرهانیان:
رمز موفقیت مریم این بود كه هیچ‌گاه دلبسته دنیا نشد و دنیا و زرق و‌ برقش را نمی‌دید. وی با بیان اینكه من تنها چهار سال با مریم همرزم بودم، اذعان داشت: برای انتخاب دوست باید بیشترین دقت را انجام دهیم اما مریم پیش از آنكه دوست من باشد الگوی خوب و مطمئنی بود.
مریم نخست به عنوان امدادگر در بیمارستان مشغول فعالیت بود و سپس وارد بنیاد شهید شد، مریم روحی پویا داشت و سكون و یك‌جا ماندن را نمی‌توانست تحمل كند و اگر می‌دید در جای دیگری می‌تواند خدمت كند خود را به آنجا می‌رساند.
او پس از مدتی فعالیت در بیمارستان، به عنوان مددكار اجتماعی در بنیاد شهید مشغول شد و به مددكاری و مواظبت از مادران شهیدان می‌پرداخت و او اعتقاد داشت كه مراقبت از مادران شهدا چیزی كمتر از جنگیدن در جبهه‌ها نیست .
خاطره ای از سامری :
روزی وارد خانه شدم و مریم را رو به قبله دیدم وقتی جلوتر رفتم، دیدم مریم روی دستانش می‌زند و از او سؤال كردم كه مشكلی پیش آمده، چیزی نگفت اما بعدها برای من تعریف كرد كه من هر روز اعضای بدنم را مواخذه می‌كنم و از آنها می‌پرسم كه امروز برای خدا چه كاری انجام داد‌ه‌اید .
خانم سامری در خصوص عزاداری‌های بی‌نظیر همرزمش می گوید :
در ایام فاطمیه روزی سرزده وارد خانه شدم و دیدم مریم به پهنای صورت اشك می‌ریزد و نام حضرت زهرا(س) را صدا می‌زند .
به او گفتم كه چرا اینقدر اشك می‌ریزی؟
گفت : شما اگر مادرتان فوت كند چه كار می‌كنید، شادی می‌كنید یا گریه؟
مریم علی‌رغم فعالیت زیادی كه داشت روزه می‌گرفت و تنها با نان و آب افطار می‌كرد .
هیچ چیز او را راضی نمی‌كرد و همین موجب شده بود كه یك لحظه آرامش نداشته باشد تا اینكه در بهار عمر خود با رسیدن به مقام شهادت به آرامش همیشگی رسید .

فاطمه فرهانیان خواهر شهیده مریم :شهیده مریم فرهانیان یك انسان معمولی با اندیشه‌های بلند بود، چراكه با شناخت راه و مسیر درست به درجه رفیع شهادت نائل آمد .او در هنگام دفاع از میهن در سن نوجوانی و جوانی قرار داشت، اما آنقدر به خودسازی و تهذیب نفس پرداخته بود كه در سن 21 سالگی به درجه شهادت نائل آمد .این شهیده بزرگوار با تأسی از حضرت زهرا(س) در جوانی به شهادت رسید و همواره در رفتار و كردار خویش ایشان را الگو قرار داده بود .
شهیده مریم همواره در زندگی به دنبال شناخت تكلیف و وظیفه دینی و شرعی خود بود و با جدیت به وظایف خود عمل می‌كرد .
شهیده مریم فرهانیان یك انسان معمولی با اندیشه‌های بلند بود، چرا كه با شناخت راه و مسیر درست و با تلاش و مجاهدت برای رسیدن به قله‌های متعالی انسانی به درجه شهادت نائل شد .
مریم توجه ویژه‌ای به مبدأ و مقصد خلقت انسان داشت و از عادات پسندیده ایشان این بود كه در جمع‌های دوستانه با گریز به مسئله معاد این موضوع را برای دیگران هم یادآور می‌شد .
در جریان فتنه‌های اخیر همان اندازه كه اهمیت اطاعت از ولایت فقیه برای همگان مشخص شد، در جریان جنگ تحمیلی نیز شناخت حق از باطل مشكل بود و در این زمان مریم توجه خاصی به فرمان و سخنان امام خمینی(ره) داشت .
مریم هنگام نماز خواندن به گونه‌ای بود كه اطرافیان به خوبی متوجه خشوع و خضوع ایشان بودند .
گذشت و فداكاری، مهربانی و ایثار و گذشتن از حق خود در زمانی كه حق با اوست از جمله دیگر ویژگی‌های شخصیتی شهیده مریم فرهانیان بود .
مریم همواره گناهان كوچك را زمینه‌ای برای انجام گناهان بزرگ می‌دانست ابراز داشت: باید از گناهان كوچك ترسید چرا كه كوچك شمردن گناهان صغیره باعث بروز بسیاری از مشكلات و گناهان كبیره می‌شود .
وی در خصوص شجاعت این شهیده دفاع مقدس می گوید : در روزهای نخستین جنگ و در حالی كه تنها 20 روز از شهادت برادرمان مهدی گذشته بود و مادرم شرایط روحی نامساعدی داشت مریم قضیه بازگشت به آبادان را مطرح كرد .
هیچ كس جرأت مطرح كردن بازگشت به جبهه‌های جنگ را به مادر نداشت، اما مریم بهترین تصمیم را گرفت و مجوز بازگشت هشت نفر از اعضای خانواده را نیز به همراه خود به جبهه از مادرمان گرفت .

هنگام شهادت :

این شهیده بزرگوار در غروب سیزدهم مرداد ماه سال ۱۳۶۳ در حالی که همراه با دو تن از خواهران همکار خود بر مزار شهیدی که بنا به وصیت مادر شهید که از آنان قول گرفته بود هر سال به جای او بر سر مزار پسر شهیدش حاضر شوند، در حالی که راهی گلستان شهدای آبادان شده بودند مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی قرار گرفتند و دو خواهر همراه او زخمی شدند و مریم فرهانیان نماد رشادت و مجاهدت زن‌ ایرانی به فیض شهادت نایل شد .

 

وصیت نامه شهیده مریم فرهانیان

بسم الله الرّحمن الرّحیم و به نستعین انّه خیر ناصر و معین
وصیتم را با نام خدا، این بزرگترین بزرگترها، آن یگانه مطلق، این فریادرس مستضعفان، این در هم كوبنده كاخ ستمگران و یزیدیان، این منجی حق و عدالت، این فرستاده ی قرآن، این شنونده غم ها، این مشكل گشای دردها و … شروع می كنم.
اول از هر چیز از انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی به اندازه فهم خودم و وظایفم كه بر دوش دارم بگویم، انقلابی كه با دادن خون هزاران شهید و هزاران معلول به اولین مرحله پیروزی خود رسید. انقلابی كه در آن مردم، اسلام را، این كامل ترین دین را مبنای كار خود قرار دادند و از آن الهام گرفتند و وحدتی را كه به دست آورده بودند، با توجه به دین اسلام و رهبری قاطع امام آن را حفظ كردند.
قدر این رهبر را بدانید و همواره پشت سر او باشید. از امام پیروی كنید. به پیام ها و فرمان ها و دستوارت اسلامی امام توجه كنید و سعی كنید از هر كلمه امام درس بگیرید.
امام را تنها نگذارید. این هوای نفسی را كه امام از آن صحبت و سعی می كند آن را از وجود ما بزداید، شما هم سعی كنید كه در این راه موفق شوید. سعی كنید خود را بشناسید كه اگر خود را بشناسید خدا را شناخته اید. در هیچ كاری خدا را از یاد نبرید. و همواره به یاد خدا باشید و با هم به مهربانی رفتار كنید.
امام زمان را از یاد نبرید. همواره به فكر امام زمان باشید. همواره در راه اسلام باشید و برای تحقق بخشیدن به آرمان اسلام بكوشید و به قدرت الهی توجه داشته باشید كه بالاتر و با عظمت تر از تمام قدرت هاست. هیچ وقت قدرت خدا را از یاد نبرید و سعی كنید كه هر چه بهتر تزكیه نفس كنید. چیزی را كه امام اینقدر درباره اش تكیه می كنندكه تزكیه نفس كنید. و در بین خطراتی كه ما را تهدید می كنند هیچ خطری بالاتر از این نفس نیست كه گاه انسان را به انحراف می كشاند و خود انسان متوجه نمی شود.
قرآن بخوانید زیرا قرآن تمام دستورات زندگی را به شما می گوید. نهج البلاغه و صحیفه سجادیه هم همینطور.
مادر! اگر من سعادت شهادت را داشتم و شهید شدم، اصلاناراحت نباش. ما همه امانت هستیم و همه ما از دنیا می رویم، زیرا این دنیا آزمایشگاهی است كه خداوند بندگان خود را در آن، مورد آزمایش قرار می دهد. این ما هستیم كه باید سعی كنیم و از این امتحان كه بالاترین امتحان هاست سربلند بیرون بیاییم و در قیامت پیش خدا سرافكنده نباشیم.
یادم هست كه در آخرین جلسه گفتگویی كه با برادر شهیدم داشتم، درباره معاد برایم صحبت می كرد و می گفت در فكر آخرت باشید و بعد از این جلسه بود كه مقام شهادت را به دست آورد. از صمیم قلب به او تبریك می گویم و از خدا می خواهم صداقتی همانند شهیدان به من عطا كند و سعادت این را بدهد كه تنها و تنها در راه او قدم برداریم و برای رضای او كار كنیم.
شهید كسی است كه به آخرین مرحله كمال خود رسیده است و راهش را با آگاهی، ایمان و خلوص می پیماید و همیشه پیروز و جاوید است.
به ولایت فقیه ارج بنهیم و بدانیم كه الان امام خمینی بر ما ولایت دارد و بدانیم تنها در این صورت در دنیا و آخرت موفق می شویم كه با همدیگر صمیمی باشیم و با دشمن مقابله كنیم. چه دشمنانی كه در درون ما هستند و چه دشمنان بیرونی. من هم مانند برادر شهیدم (مهدی) هر چه یادم آمد نوشتم و اگر در گفتارم اشتباهی هست، به بزرگی خودتان ببخشید .

والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته
مریم فرهانیان


منبع : صالحات

موضوعات: شهداو ایثارگران  لینک ثابت



 [ 08:59:00 ب.ظ ]





  لطفا از ما بترسید!!!!!!!!!!   ...

از ما بترسید .لطفا!

موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده, امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری  لینک ثابت



 [ 08:39:00 ب.ظ ]





  گالری عکس حضور زنان در دفاع مقدس 1   ...
موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده  لینک ثابت



 [ 08:39:00 ب.ظ ]





  حضور در حماسه   ...

حضور مستقیم زنان:
درباره حضور مستقیم زنان نمونه های فراوانی وجود دارد كه این زنان علاوه بر فعالیت های مانند نگهبانی از انبار مهمات، امداد رسانی به رزمنده ها، حضور مسلحانه نیز داشته اند، از جمله این زنان ایثارگر و شهادت طلب، نوشین نجار بوده است كه درباره این حضور و فعالیت زنان می گوید"كوكتل مولوتوف درست می كردیم،گونی ها را پر از شن می كردیم و در نقاط حساس خرمشهر می چیدیم، شب ها روی پشت بام مسجد جامع با اسلحه یك به یك نگهبانی می دادیم و هر یك ساعت بار پستمان را عوض می كردیم )معصومی ، زنان جنگ ، ج 1،ص( 50 درهمان جریانات خرمشهر بود كه زنان ایثارگر و شهادت طلب این مرز و بوم ثابت كردند كه زمانی كه اسلام در خطر باشد ،مردانه می جنگند و كسی به گرد پایشان نمی رسد، شهناز حاجی شاهی نمونه ای از این زنان شهادت طلب شجاع است كه در خرمشهر مردانه می جنگید و وقتی رزمنده ها برای استراحت به عقب بر می گشتند به سرعت مشغول آماده كردن غذا می شد (همان ،ص 56 ) حضور این زنان شهادت طلب محدود به خرمشهرنبود ، بلكه در جبهه های غرب و مناطق مرزی نیز این زنان حضور فعال داشتند، خانم نواب صفوی، نوه نواب صفوی از جمله این زنان بود كه برای دیده بانی به طرف بهمن شیر می رفت و با اطلاعات مفیدی از دشمن بر می گشت ، گویند یك روز در حالی بر می گشت كه پیكر شهیدی را حمل می كرد وگویی از عملیات چریكی بر می گشت (حسینی ، مثنوی كربلا در كربلا ، ص 81 )
حضور غیر مستقیم زنان
از جمله خدمات این مرحله زنان می توان به ایثار فرزندان خود در راه حیثیت و اصلاح جامعه اشاره كرد. هنوز یادمان نرفته است چه بسیار مادران سلحشورری بودند كه با تربیت اولاد صالح و معرفی آنان به مراكز بسیج جهت اعزام به جبهه قوت قلب مسئولین جنگ را سبب می شدند ، امام قدس سره این صحنه را این گونه بیان می فرمایند…» خدا می داند در طول تاریخ مثل این مادرها ما نداشتیم، الا كم كه فرزندانش كشته بشوند و بعد بیاید و بگوید كه نه من افتخار می كنم. و.. عكس العمل این مادرهای جوان مرده ، را زنده نگه داشته وگرم نگه داشته، برای این كه اینها هستند كه به ما شجاعت می دهند« (امام خمینی، صحیفه نور ،ج 2 ،271)
جلوه دیگر ایثار این زنان، ایثار همسران محبوب خود بوده است كه بهترین واصلی ترین تعلق خویش كه همسر باشد را با تمام مشكلات و دلبستگی ها تشویق و ترغیب به حضور در میادین جنگ می نمودند تا آنجا كه امام قدس سره زبان به مدح آنان گشوده و می فرمایند »كجا ما از زنان ، آن قدرت و عظمت را دیده بودیم كه امروز داریم از مادران شهید می بینیم؟ كجا ما از زنان جوان آن فداكاری را دیده بودیم كه در دوران جنگ دیدیم ، آنان همسران محبوبشان را به میدان های جنگ می فرستادند و عفت و امانت آنها را حفظ می كردند تا آنها با خاطر آسوده در میدان ها باشند « (سخنرانی امام خمینی(ره) در تاریخ26/9/61) باز در حسن ختام این بخش به سخنی گهر بار و تمام كننده ازحضرت امام (ره) درباره حضور و جایگاه زنان ایثارگر در این برهه می پردازیم، امام درباره این حضور می فرمایند »زنان حق بیشترازمردان دارند، زنان مردان شجاع را دردامان خود بزرگ می كنند، اگر زنان شجاع و انسان ساز از ملت ها گرفته شوند ملت ها به شكست و انحطاط كشیده می شوند« ( امام خمینی،صحیفه نور ، ج 5 ، ص 153 )

موضوعات: رسانه و تیلیغ, شهداو ایثارگران  لینک ثابت



 [ 08:38:00 ب.ظ ]





  تقدیم به دلتنگی هایت   ...

مفقود الاثر شده ای
این آخرین پلاک هم
خانه ی تونیست…
دنیا وفا ندارد
که اگر داشت
نان به گرسنه می رسید و تو به من ….
با هر قدمی که برمی داشتی
دوصدای پا در گوش من می پیچید!
تو مشغول رفتنت بودی و
من در فکر آمدنت….
زیباترین خانه ی دنیا دل من است که تو در آن نشسته ای….
زندگی بی تو تافته ی جدا بافته ایست

که خودش را نخود هر آش میکند

(شاعر افلاطون پاشایی)

موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده, رسانه و تیلیغ  لینک ثابت



 [ 08:35:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما