سطرهای خالی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


مهر 1393
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    








جستجو






Random photo

اشعارویژه زیارت اربعین حضرت مولا اباعبدالله الحسین (ع)





کونوا زینا لنا و لا تکونوا شینا لنا





یاد امام و شهدا








اذکار هفته



  تقدیم به شهدای غواص   ...

بیاد شهدای اروندكنار

لای لای ای جبهه لرین یورقونی ای خسته جوانلار


لای لای ای جبهه لرین یورقونی ای خسته جوانلار
لای لای ای جوانان خسته ی جبهه
لای لای ای شهد شهادتدن ایچیب کامه چاتان لار
لای لای ای جوانانی که شهد شهادت نوشیدید و به آروزتون رسیدید
خوش یاتین یاخشی یاتیب سیز یاخشی دونیانی آتیپ سیز
راحت بخوابید خوش بخوابید که دنیا رو رها کردید
خوش یاتین یاخشی یاتیپ سیز یاخشی دنیانی آتیپ سیز
راحت بخوابید خوش بخوابید که دنیا رو رها کردید

************

آنالار داغی سهندین داغی تک بیرجه داغ اولدی
داغ مادران شما در استقامت به اندازه کوه سهند شد
آنالار داغی سهندین داغی تک بیرجه داغ اولدی
داغ مادران شما در استقامت به اندازه کوه سهند شد
چوخلو بللرد بوکولدی
کمرهای زیادی از غمتون خم شد
قره بیرچکلر آق الدی
گیسوان سیاه زیادی سفید شد
دووزدی سس سیز یارالاندیر
درسته كه بی صدا زخمی شدید
سوآ باتیز قانیز آخدی
خودتون رو توو آب غرق كردید و خون تون جاری شد

گوی قانیز آخسادا آخساسین
بذار خونتون در راه اسلام جاری بشه
اجنبی باخسادا باخسین
دشمن هم به شجاعتتون نگاه کنه
لای لای لای لای ….

دانلود کنین و بشنوین، خیلی شنیدنیه



توضبح درباره شعر

این شعر برای یه عملیات که زیر آب (اروند) بود خونده شده. جوونای زیادی از لشكر 31 عاشورای تبریز که واسه پس گرفتن خاکشون رفتند و پرپر شدند ولی مظلومیت اونا اینجاست که مجبور بودند برای لو نرفتن عملیات ، اگه تیر میخوردند بدون اینکه فریادی بزنند یا دوستاشون رو با خبر کنند خودشون رو میبردند زیر آب و اونجا به شهادت میرسیدند. یكی از رزمندگان اونجا كه شاهد عملیات بود ، میگفت خودم با چشای خودم دیدم دو تا داداش رفتند توو آب ، یكی تیر خورد ، اون یكی مجبور شد سر داداششو زیر آب كنه. :((
مرگ خیلی سختیه … هم تیر بخوری و توو آب ازت خون بره و هم زیر آب خفه بشی این شعر واقعا شعر قشنگیه. معنی فارسیش زیاد خوب نشده ؛ شعر ترکی رو باید ترکی خوند و ترکی فهمید.

شعر ترکی ” لای لای ای جبهه لرین…” سروده حاج صمد قاسمپور (جهادگر تبریزی) رزمنده جبهه های دوران دفاع مقدس است. این شعر را شهید حاج رضا داروئیان مداحی کرده. برای حماسه آفرینان لشکر 31 عاشورا شعری آشناست.
بهزاد پروین قدس تا ابتدای شعر را می شنود ، ادامه اش را خودش زمزمه می کند؛ حاج صمد این شعر را در صبح بعد از عملیات والفجر ۸ سرود.
از حاج صمد قاسمپور خواستیم تا از حال و هوای سرودن این شعر برایمان بگویند و ایشون چنین گفتند:
شب عملیات با بچه های غواص گردان خداحافظی کردیم. عبور از اروند در این عملیات بسیار مهم و حیاتی بود. صبح روز بعد که خط شکست ، شهید احد مقیمی و شهید حاج رضا دارونیان به همراه من به محل رفتیم و اولین بار ما صحنه شهادت بچه های غواص را دیدیم.
حاج صمد قاسمپور که از اهالی قلم بدست جنگ بود با دیدن این صحنه ها شعر را می سراید.
پروین قدس مصرع به مصرع شعر را می خواند و می گوید این مصرع از کجا آمده است: صبح زود هوا گرفته و ابری بود. رنگین کمان طوری بر اروند افتاده بود که یک انتهایش گویی از پیکر بی سر یکی از شهدای غواص منشا می گرفت. تمام این تصاویر تاثر برانگیز و حزن آلود در شعر آمده اند. لذا تک تک تشبیهات و توصیفات برگرفته از واقعیت آن روز هستند.

 

 

جهت شادی روح شهدا و بهره مند شدن از شفاعتشوت صلواتی ختم بفرمایید.

موضوعات: شهداو ایثارگران  لینک ثابت



[سه شنبه 1393-07-29] [ 04:01:00 ب.ظ ]





  کتاب دا   ...

سلام امروز می خوام یه نکته روانشناسی براتون تعریف کنم . البته ما اونروزی که فهمیدیم ازش تو خونه استفاده کردیم ولی خوب خیلی جاها کاربرد داره.

استاد فیلمنامه نویسی مون یه روز که داشت در مورد پیدا کردن موضوع برای فیلمنامه صحبت می کرد گفت: ببینین باید شخصیتهای داستانتون رو بتونین خوب پرورش بدین و از دل ظاهرشون چیزی رو که هست به مخاطب نشون بدین. بعد ایشون گفتن مثلا در مورد اینکه یه آدم چقدر می تونه خوب یا چقدر می تونه بد باشه نظرتون چیه؟

هر کس نظری داد آخرش خودشون گفتن: روانشناسای غربی می گن بعد روانی زن خیلی وسیعتر از بعد روانی مرده !!!!!!!!! واسه همین اگه مردا از صفر تا 100 می تونن خوب باشن و از صفر تا منفی 100 بد نهایتش اینه دیگه ولی زنا از بی نهایت مثبت می تونن به بی نهایت منفی عکس العمل های عاطفی و روانی داشته باشن.

اونروز حاجیمون هم بت هامون بود وقتی برگشتیم خونه با احترام بهشون گفتم عزیزم  شنیدی که استاد چی گفت پس مواظب خودت باش!

بگذریم بالاخره آدم هرچی یاد میگیره باید یه فایده ای واسه زندگی از توش در بیاره دیگه .بله؟بعلهههههههه!

یه روزم که رفته بودیم دوره مربیگری عفاف و حجاب یه کادوی خوشگل بهمون دادند .یه کتاب ! کتاب دا!

اولش به نظرم خیلی قطور اومد وخیلی سنگین. حاج آقای ما هم عاشق کتابه . همینکه کتاب رو تو دستم دید زودی گرفت و نیگاش کرد. گفتم از اونجایی که می دونم تو عاشق کتابی برا تو آوردم. تعجب کرد! ببخشید ها زود فکر بد نکنین. بنده واسه حاجیمون کادو می گیرم ولی چون اشتهای ایشون واسه کتاب خریدن لج بنده رو درآورده واسشون کتاب نمی خرم . واسه همینم تعجب کردن. خلاصه چی داشتیم می گفتیم از کجا سر در آوردیم … شاید بگین خاطره استاد با دوره مربیگری چه ربطی داره!!

خوب گفتین. یه کم صبر کنین میگم.

فرداش سرماخوردم و نتونستم از جام پاشم. حاجی هم کتاب رو آورد گذاشت بغل دستم که بندگان خدا بهتون کادو دادن بخونین .شما م اگه یه ورق بزنی ثواب داره.

چند صفحه از وسطش خوندم. خیلی عالی بود . برگشتم از اول شروع به خوندن کردم. طوری منو مجذوب خودش کرده بود که با وجود بیماری دوسه روزه تمومش کردم.

کتاب دا رو یادتون نره حتما تهیه کنین و بخونین. خاطرات سیده زهرا حسینی از جنگ و جبهه و مقاومته. حالا رسیدیم به ربطش… ربط اون خاطره به این ماجرا این بود که من فهمیدم یه زن یه دختر جوون چقدر می تونه صبر داشته باشه،تحمل کنه و از همه مهمتر چقدر می تونه از جنبه روانی بسط روحی داشته باشه . البته شاید کلمه مناتسبی برا چیزی که می خواستم بگم نبود ولی واقعا من با خوندن اون کتاب دختر جوانی رو که در ابتدای جوانیش درگیر اون همه مصیبت و شکنجه های روحی و عاطفی میشه رو تو پایان داستان باهاش مثل یه قهرمان خدا حافظی می کنم.

حتما بخونین. رهبرعزیزمون هم کتاب رو خوندن و پسندین. چرا شما نمی ری امتحانش کنی؟؟؟

نوشته ای از شب پره

موضوعات: تبلیغ اجتماعی, تبلیغ, شهداو ایثارگران, حضور زنان در دفاع مقدس  لینک ثابت



 [ 03:17:00 ب.ظ ]





  راه اندازی باشگاه مجازی رزم   ...

توجه    بشتابید       بشتابید   

باشگاه مجازی آموزش رزم آغاز به کار کرد.


جلسه اول تضمینی و رایگان است




Stationary BikeBench PressIranSit Up

 

تمرین اول:

یه نفس عمیق بکش و موقعی که داری تو اینترنت وبگردی می کنه یک لحظه چشماتو روی صفحه مانیتور ثابت کن و بگو

اعوذ بالله من الشیطان ارجیم. بسم الله الرحمن الرحیم.

بعد از این ذکر دقت کن چی رو لایک … ببخشید معذرت چی رو پسند می کنی؟ به چی امتیاز می دی؟ با انگشتت کلیک می کنی که چی رو ببینی.

مثل سرباز تک تیر اندازی که تو جبهه داره دشمن رو شکار می کنه انحرافات رو بشناس. تیز بین شو…. هر گردی گردو نیست ها!

نوشته ای از شب پره

موضوعات: تبلیغ اجتماعی, رسانه و تیلیغ  لینک ثابت



 [ 11:27:00 ق.ظ ]





  سلام عیدتون مبارک   ...

Separator-and-beautiful-religious-text.(www.shabhayetanhayi (28)

عید است ولی بدون او غم داریم….

موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده  لینک ثابت



 [ 11:20:00 ق.ظ ]





  چرا شب پره؟   ...

سلام اسم وبلاگم تو میهن بلاگ مدادسیاهه و عموما مطالبم رو به اسم شب پره می نویسم .

الان می خوام به همه اونایی که ازم می پرسن چرا شب پره؟؟؟ چرا مداد سیاه؟؟؟  جواب بدم.
می دونی چیه ؟ مداد سیاه یه سادگی و صداقتی تو خودش داره که خیلی خواستنی ترش می کنه. به سادگی میتونی تو دستات بگیریش و هر چی از ذهنت می گذره باهاش بنویسی.می تونی تمام احساستو باهاش نقاشی کنی. …
و چون شب پره نمادی از چادر رو با خودش داره . تو حجاب شب، با تمام وجود می درخشه. خانمهای چادری هم با وجود اینکه چادر با تمام ظلمتش احاطه شون کرده ولی وجودشون مثل ستاره می درخشه.
درست مثل مداد سیاه. اصلا می دونین مداد سیاه پر کاربردترین مداده . می دونین سیاه تنها رنگیه که وقتی تجزیه اش می کنی  همه رنگها رو تو خودش داره.
به نظر من یه بانوی مسلمان شیعه هم باید همه ابعاد وجودیش پر رنگ باشه،  رنگ و وارنگ . ولی نمودی که ازش تو جامعه انتظار می ره یه حضور خاکستریه (لطفا ایست بفرمایید  عصبانی نشین زود نظر ندین تا توضیح بدم) مثلا یه خانم حتما پر از شادی و لطافت رنگ صورتیه ولی تو جامعه نمیشه اینهمه شادی و لطافت و محبت رو ابراز کنه پس روی لباس صورتیش یه چادر مشکی محافظ سرش می کنه تا هر لکه ای روی لوح لطیف دلش اثر نزاره. امیدوارم قانع کننده باشه.
اسم شب پره رو دوست دارم چون منو یاد دوستام می اندازه یاد توی عزیزی که داری این مطلب رو می خونی و با من هم صدایی. یادم میندازه که تنها نیستم. شاید زور من و تو به روشن کردن شب تیره غیبت نرسه ولی می تونیم با برافروختن جانمون راه رسیدن به سحر رو هموارتر کنیم .می تونیم این فاصله کشنده رو قابل تحمل تر کنیم.  مگه نه اینکه :

الیس الصبح بقریب    سحر نزدیکه و خورشیدمون توی راه



Separator-and-beautiful-religious-text.(www.shabhayetanhayi (23)
نوشته ای از شب پره
موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده  لینک ثابت



 [ 11:20:00 ق.ظ ]





  تقدیم به مادران شهدا   ...

سلام بر تو
سلام بر چشمهای همیشه منتظرت
سلام بر گنجشک کوچکی که همیشه بیقرار در فلبت خانه کرده است
سلام بر آغوش خالی ات
سلام بر قاب همیشه خالی چشمانت که از انتظار پر است.
نمی توانم توصیف کنم چطور و چگونه شد که اینگونه کلمه مقدس مادر را تقدس دوباره ای بخشیدی و این چهار حرف همیشه عزیز را عزت دادی.
با دیدن تو میشود تصور کرد که فرزندت را چگونه پرورده ای که این چنین جانش را فدای وطنش می کند و جسمش را آماج بلای دین و مولایش.
هیچ سپاسی را شایستگی این نیست که استواری تو را قدر دان باشد جز شفاعت فرزندت که بالاترین چیزهاست و رضوان الهی.
بر صبر و پایمردی ات  بشارت که رضوان الهی در انتظار توست.

نوشته ای از شب پره
موضوعات: شهداو ایثارگران, حضور زنان در دفاع مقدس  لینک ثابت



 [ 11:15:00 ق.ظ ]





  جهاد و شهادت طلبی زنان از دیدگاه امام خمینی و مقام معظم رهبری (رض)   ...

مقدمه:
زن در طول تاریخ مظلوم بوده و با تحقیر به او نگریسته شده است، لكن حضرت امام خمینی به این قشر عظیم جامعه بها داد و دیدگاه اسلام ناب محمدی را درباره زن، بیان داشت. حضرت امام پرده از چهره فریب جاهلیت قرن بیستم، برگرفت و یاوه های استعمارگران را درباره زن، نقش بر آب كرد و دغلبازان شهوت پرست را، رسوا ساخت. و به فریادرسی این موجود مظلوم شتافت و این گوهر گرانبها را كه لابلای خزه ها و تبلیغات دروغین دشمنان انسانیت گم شده بود، به صحنه آورد و به زن آنچنان درك و آگاهی درستی از نقش و مسئولیت، بخشید كه تجلی و بروز ان را در احیای هویت زن مسلمان در انقلاب اسلامی شاهدیم. این تلقی از زن بود كه علیرغم حضور و وجود سنتهای متحجرانه كه در هیأت وفاداری به اسلام ظاهر شده بود، زنان را آنچنان به صحنه كشید كه از سوی خبرگزاریها و ناظران و تحلیلگران، «انقلاب اسلامی» بعضاً به انقلاب «چادرها» لقب گرفت.

زن در دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی مقامی والا و سیمایی ملكوتی یافت كه میتواند سرچشمه خیرات باشد و مردان بزرگی را در دامن خود تربیت كند. او به عنوان «مربی جامعه»، «سرچشمه خیرات»، «جلوه گاه عظمت الهی» معرفی شد. وجوب دفاع از مملكت اسلامی امام خمینی در مورد حكم جهاد زنان و لزوم جهاد برای این قشر از مردم ایران اینگونه بیان میفرمایند: «من امیدوارم كه شما (خواهران) هم در میدان تحصیل كه یكی از امور مهمه است مجاهده كنید و هم در میدان دفاع از اسلام، این از مهماتی است كه بر هر مردی و بر هر زنی، بر هر كوچك و بزرگی جزء واجبات است. دفاع از اسلام، دفاع از كشور اسلامی.
احدی از علمای اسلام،احدی از اشخاصی كه در اسلام زندگی كرده اند و مسلم هستند در این جهت اختلاف ندارند كه این واجب است. آن چیزی كه محل حرف و صحبت است قضیه جهاد اولی است، آن بر زن واجب نیست، اما دفاع از حریم خودش، از كشور خودش، از زندگی خودش، از مال خودش و از اسلام، دفاع بر همه واجب است.» و در جای دیگر در مورر این مهم فرموده اند: «مسأله، مسأله یك حكومت نیست، مسأله، مسأله یك جنبه نیست، مسأله، مسأله اسلام است. مسأله اسلام یعنی بر زن و مرد این كشور واجب است كه دفاع كنند، هر كس به اندازهای كه میتواند باید دفاع بكند و این دفاع را باید تعقیب بكنیم تا انشاءالله به پیروزیهایی كه خدای تبارك و تعالی میخواهد، برسیم.»
علت حضور زنان در صحنه جهاد و شهادت دومین مسألهای كه مورد بررسی قرار میدهیم، مسأله علت حضور زنان در صحنه جهاد و شهادت است كه یكی از مسائل مهم در امر جهاد و شهادت است، اینكه چرا مردم بخصوص زنها وارد میدان مجاهده میشوند: امام خمینی اسلام و قرآن را از علل آن برشمردهاند و فرموده اند: «خانمها برای اینه یك چیزی مثلاً دستشان بیاید یا فرض كنید صاحب منصب شوند نمیآیند بیرون خودشان و بچه هایشان را به كشتن بدهند. این اسلام و قرآن است كه خانمها را بیرون آورده است و همدوش مردها بله جلوتر از مردها وارد صحنه سیاست كرده.» و یكی از مسائل مهم در امر نهراسیدن از شهادت را نور ایمان ذكر كرده اند و فرموده اند: «این معجزه است كه خانمها را در مقابل تانك و توپ، در مقابل مسلسلها، در مقابل توپها و تانكها برقرار كرده. و از هیچ چیز نهراسیدند. این نور قرآن و اسلام استكه در دلهای شما و در قلوب همه ملت ایران جلوه كرده است. این نور ایمان است كه شما خانمها از شهادت می هراسید.» و بدین ترتیب مشخص شد آنچه زنها را به میدان مجاهده آورده است نور ایمان و اسلام و قرآن است بنابراین این زنان با ایمان بودند كه با تأسی به قرآن و اسلام به مجاهده علیه باطل مشغول و قیام برای خدا را به انجام رساندند.
حضور زنان صدر اسلام در عرصه جهاد از مسائلی كه باید مورد توجه واقع شود این است كه برخلاف عده ای كه اسلام و حكومت اسلامی را موجب ماندن زنها در محفظه ها میدانند و عقیده دارند كه در حكومت اسلامی زن را در اتاقی میكنند و درش را قفل میكنند، امام به زنها چنان بهایی داده است كه در مقابل این صحبتها موضع میگیرند و میفرماید: «اینها میترساند شما را از حكومت اسلامی، میگویند اگر حكومت اسلامی باشد زنها را میكند توی یك اتاق و درش را قفل میكنند تا آخر توی آن اتاق باشید زنها در صدر اسلام جنگ میرفتند، بیشتر آنها در طول جنگ بودند برای مداوای زخمیها.» و زنان صدر اسلام را به عنوان مجاهدانی در صحنه جهاد یادآوری میكنند و می فرمایند: «زنان در صدر اسلام با مردان در جنگها شركت میكردند. ما میبینیم و دیدیم كه زنان همدوش مردان بلكه جلوتر ازآنان در صف قتال ایستادند و خود و بچه های خود و جوانان خودشان را از دست دادند و باز هم مقاومت كردند.»
مشاركت فعال زنان در مراحل انقلاب زنان مسلمان ایران نقش بزرگی در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند و در همه امور پیشتاز بودند و موجب از بین رفتن یك قدرت شیطانی در ایران شدند. امام در این مورد می فرماید: «شما دیدید. ما دیدیم كه زن در این نهضت چه كرد. تاریخ دیده است كه چه زنهایی در دنیا بوده است و زن چیست. تاریخ دور (تكرار) است. ما خود دیدیم كه چه زن هایی تربیت كرده است اسلام، چه زن هایی در این عصر اخیر قیام كردند و آنها كه قیام كردند همین زنهای محجوب جنوب شهر، قم، و سایر بلاد اسلامی بود…، اینهایی كه تربیت اسلامی داشتند خون دادند، كشته دادند، به خیابانها ریختند، نهضت را پیروز كردند، ما نهضت خودمان را مدیون زنها میدانیم.» مقام معظم رهبری حضور زنان را در همه مراحل انقلاب حضوری قوی و نیرومند خواندند و پیروزی را در گرو پشتیبانی خانمها دانستند: «حضور خانمها در همه مراحل انقلاب، حضور زنده و نیرومندو قوی بود و توانستند بارهای سنگین را تحمل كنند و مصیبتهای بزرگ را از سر بگذرانند.
در طول تاریخ اسلام مانند زنهای ما نادر و كمیاب بوده است، یقیناً اگر پشتیبانی و حمایت بانوان كشورمان نمیبود، در دوران جنگ و پیش از آن در همه مراحل انقلاب این پیروزیها به دست نمیآمد.» و آنجایی كه خبرنگار خارجی از امام خمینی سوال كرد: مشارت فعال زنان در انقلاب چه معنایی دارد ایشان فرمودند: «زندانهای شاه از زنان شیردل و شجاع مملو است. در تظاهرات خیابانی زنان ما، بچه های خردسال خود را به سینه فشرد، بدون ترس از تانك و توپ و مسلسل به میدان مبارزه آمده اند. جلسات سیاسی كه زنان در شهرهای مختلف ایران به پا میكنند كم نیست. آنن نقش بسیار سازندهای را در مبارزات ایفا كرده اند.»
نقش زنان در طول هشت سال دفاع مقدس زنان در طول هشت سال دفاع مقدس، حضور گستردهای داشتند، چه در جبهه و چه در پشت جبهه و این از مسائلی بود كه بسیار كم دیده شده و باعث قوت نظام اسلامی بود. امام خمینی فداكاری آنها را اعجاب آمیز میدانند كه قلم از بیان آن عاجز و شرمسار است: «مقاومت و فداكاری این زنان بزرگ در جنگ تحمیلی آنقدر اعجازآمیز است كه قلم و بیان از ذكر آن عاجز بلكه شرمسار است. اینجانب در طول این جنگ، صحنه هایی از مادران و خواهران و همسران عزیزان از دست داده دیده ام كه گمان ندارم در غیر این انقلاب نظیری داشته باشد و آنچه برای من یك خاطره فراموش نشدنی است، با اینكه تمام این صحنه ها چنین است، ازدواج یك دختر جوان با یك پاسدار عزیز است كه در جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسیب دیده بود.
آن دختر شجاع با روحی بزرگ و سرشار از صفا و صمیمیت گفت حال كه نتوانستم به جبه بروم، بگذارید با این ازدواج دین خود را به انقلاب و به دینم ادا كرده باشم. عظمت روحانی این صحنه و ارزش انسانی و نغمه های الهی آنان را، نویسندگان، شاعران، گویندگان، نقاشان، هنرپیشگان، عارفان، فلیسوفان، فقیهان و هر كس را كه شماها فرض كنید، نمیتوانند بیان یا ترسیم كنند، و فداكاری و خداجویی و معنویت این دختر بزرگ را هیچ كس نمیتواند با معیارهای رایج ارزیابی كند.»
حضور زنان در پشت جبهه و پشتیبانی از رزمندگان اسلام از مسائل مهمی كه امام خمینی بدان اشاره داشتند، حضور زنان در پشت جبهه و پشتیبانی از رزمندگان اسلام است كه امام بزرگوارمان در این مورد فرموده اند: «شما در تاریخ نگاه كنید از صدر اسلام تا آخر پیدا كردید یك جایی را كه زنها و زنهای جوانی كه حالا فرض كنید بروند سراغ جوانیشان و پیرزنش و پیرمردش، پیرزنش اینطور كوشش كند در این كه پشتیبانی از ارتشش بكند و پشتیبانی از پاسدارهایش بكند، شما تا كجا اگر دارید سراغ، بگوئید ما بفهمیم.»
و زنان را سربازان گمنامی خواندند كه مشغول جهادند و این را یك هدیه الهی میدانند: «من وقتی در تلویزیون میبینم این بانوان محترم راكه اشتغال دارند به همراهی كردن و پشتیبانی كردن از لشكر و قوای مسلح، ارزشی برای آنها در دلم احساس میكنم كه برای كس دیگری نمیتوانم این طور ارزش قائل بشوم، آنها كارهایی را كه میكنند یك كارهایی است كه دنبالش توقع اینكه مقامی داشته باشند یا یك پستی را اشغال كنند یا یك چیزی را از مردم خواهش كنند هیچ این مسائل نیست، بلكه سربازان گمنامی هستند كه در جبهه ها باید گفت مشغول به جهاد هستند و ما اگر فایده ای از این جمهوری اسلامی نداشتیم، الا همین حضور ملت با همه قشرهایش در صحنه و نظارت همه قشرها در امور همه، این یك معجزه ای است كه هیچ جای دیگر من گمان ندارم تحقق پیدا كرده باشند، این یك هدیه الهی است كه بدون اینكه دستهای بشر در آن دخالت داشته باشند،خدای تبارك و تعالی به ما اعطا فرموده است و ما باید قدر این نعمت بزرگ را بدانیم و اقتدا كنیم به این زنان و بانوان و بچههای پشت جبهه و آنهایی كه در خود شهرهای مخروبه، نیمه مخروبه حاضرند.
ماها باید از اینها اخلاق اسلامی و ایمان و توجه به خدا را یاد بگیریم.» نقش زنان در فداكاری مردان از مسؤولیتهای مهم و خطیر بانوان در طول نهضت اسلامی و دفاع مقدس كه بر هیچ كس پوشیده نیست این است كه این بانوان بودند كه باعث وارد كردن دیگران به صحنه دفاع بودند: «چنانچه یك عده از زن وارد بشوند در یك محلی كه محل جنگ است، علاوه بر اینكه خودشان جنگ میكنند، مردها را كه یك احساسی دارند نسبت به زنها، حساسیت دارند نسبت به زنها، مردها را قوهشان را دوچندان میكنند، این طور نیست كه اینها اگر بروند دفاع كنند، فقط خودشان دفاع كرده اند، خیر، دفاع كردهاند، خودشان دفاع كرده اند و دیگران را هم به دفاع وارد كرده اند… ب
نابراین پیشقدم شدن شما در همه مسائل من جمله مسائل دفاعی، مسائل جهاد، مسائل كمك كردن به جبهه ها، وارد شدن در هر طریقه ای اسباب این میشود كه مردها بیشتر وارد بشوند، مردها هم قویتر بشوند.» مقام معظم رهبری در مورد این مسئولیت مهم زنان كه پشتوانه حركت مردها بودند می فرمایند: «زنان كشور ما، در طول انقلاب پشتوانه حركت مردها بودند،اگر احساسات و ایمان قوی زنها نبود، شاید بسیاری از مردهای ما این قدرت را پیدا نمی كردند كه در میدانهای سخت مبارزات گوناگون حضور داشته باشند، امروز هم همان مسئولیت بر دوش خانمهاست.»
و نقش زنان را در انقلاب به طور مستقیم و غیرمستقیم، نقش اول میدانند: «اگر زنان به انقلاب نپیوسته بودند، انقلاب پیروز نمیشد، جوانان برای پیوستن به صفوف انقلاب از خانه ها بیرون نمی آمدند، مادرانشان نمیگذاشتند، یا حداقل آنها را تشویق نمیكردند اگر زنان دل در گرو انقلاب نداشتند، مردان این طور آزادانه در صفوف انقلاب جانفشانی نمیكردند. نقش زنان در انقلاب، هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم نقش برجسته و مجموعاً نقش اول است، در جنگ هم همینطور بود. شهادت و روحیه شهادت طلبی بانوان به عنوان آخرین مطلب، سخنان امام را فراروی خویش قرار میدهیم و با الهام گیری از آنها مسأله شهادت و روحیه شهادت طلبی بانوان را بیان میكنیم.
امام خمینی در مورد شهادت طلبی بانوان می فرماید: «از آن وقتی كه این نهضت شروع شد مكرر هر چند روز یك مرتبه، زنان و مردان می آمدند پیش من و اصرار میكردند شما دعا كنید تا شهید بشویم، من دعا میكنم كه شما موفق بشوید ثواب شهادت داشته باشید، برای اسلام خدمت كنید، این روحیه موجب پیشرفت است، جدیت كنید كه این روحیه محفوظ باشد.» امام این روحیه را یك تحول روحی و فكری میخوانند كه باعث رسیدن به پیروزی میشود: «بعضی خانمها می آیند، میگویند شما دعا كنید، شهید بشویم، بعضی از برادرها میگویند كه دعا كنید ما شهید بشویم. این تحول روحی و فكری كه در ملت همه طبقاتش پیدا شد، همه هم یك مطلب را دنبال كردند و آن جمهوری اسلامی، این باعث پیروزی شد برای اینكه حق بود و حق پیروز است. این را باید حفظ كنید.»
و بدین ترتیب نمیتوان آنها را از صحنه خارج نمود هر چند خسارت زیادی بر آنها وارد كنند: «ملتی كه عشق شهادت در دل زن و مرد و كوچك و بزرگش جوش میزند و برای شهادت، هر یك بردیگری سبقت میگیرد و از شهوات دنیایی و حیوانی گریزان بوده و عالم غیب و رفیق اعلی را باور كرده است، با این خسارت هر چند بزرگ باشد از صحنه خارج نمیشوند.» و بدین گونه است كه همه برای شهادت آماده اند: «جوانان ما همه برای شهادت آماده اند و حاضرند، مرد و زن ما برای شهادت حاضرند.» به عنوان نتیجه بحثهایی كه گذشت از سخن امام استعانت می جوییم و سخن خود را به پایان میرسانیم: «شهادت در راه خداوند چیزی نیست كه بتوان آن را با سنجشهای بشری و انگیزه های عادی ارزیابی كرد و شهید در راه حق و هدف الهی را نتوان با دیدگاهامكانی به مقام والای آن پی برد كه ارزش عظیم آن، معیارهای الهی و مقام والای این، دیدی ربوبی لازم دارد و نه تنها دست ما خاكنشینان از آن و این كوتاه است كه افلاكیان نیز از راه یافتن به كنه آن عاجزند چه كه آنها از مختصات انسان كامل است و ملكوتیان با آن مقام اسرارآمیز فاصله ها دارند.
قلم اینجا رسید و سربشكست و ما بازماندگان و عقب افتادگان در آرزوی آن و این باید روزشماری كنیم و حسرت شهادت و شهید و شهیدپروران اینچنانی را، كه با ایثار ثمره حیات خود عاشقانه به این شهیدان شاهد افتخار میكنند به گور ببریم، و از شجاعتهای بی نظیر شهیدان و دوستان اسیر و مفقودشان و آسیب دیدگان و اشتیاق زایدالوصف اینان برای بازگشت به میدان شهادت احساس خجلت و حقارت كنیم. زنان و مردان و كودكان نمونه ای كه در زیر بمبارانها و از بستر بیمارستانها سرود شهادت سر میدهند و با دست و پای قطع شده بازگشت به جبهه های انسانساز را آرزو میكنند فوق آنچه ما تصور میكنیم و فلاسفه و عرفا به رشته تحریر در میآوردند و هنرمندان و نقاشان عرضه میكنند میباشد. آنچه آنان با قدمهای علمی و استدلالی و عرفانی یافته اند، اینان با قدمهای غیبی به آن رسیده اند و آنچه آنان در لابلای كتابها و صحیفه ها جستجو كرد ه اند اینان در میدان خون و شهادت در را حق یافته اند.» والسلام

زینب اكبری
به نقل از سایت نوید شاهد

موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده  لینک ثابت



 [ 11:15:00 ق.ظ ]





  مادر که باشی   ...

مادر که باشی، همه چیزت قشنگه.
مادر که باشی، دست پختت خوردنی یه  حتی اگر دو تا تخم مرغ نیمرو کرده باشی.
مادر که باشی، دستهات آروم می کنه حتی اگه زبر زبر باشه، خسته از شستن و پختن و سابیدن.
مادر که باشی، بغلت پناهگاهه حتی اگه بوی بهترین ادکلن فرانسوی رو هم ندی.
مادر که باشی، کلاه و شال گردن بافتنیت قشنگ ترین لباساست حتی اگه رنگ و رو رفته باشن.

مادر که باشی، کامپیوتر و اینترنت بلد نیستی، نمی دونی گوشی بچه ات چطوری باز میشه، ولی از دلتنگی هاش خبر داری.

مادر که باشی، همیشه کیسه فریزر لقمه هات تو کیف بچه ات بهش یاد آوری می کنه که یکی هست دوستش داشته باشه ،نگرانش باشه.
اصلا مادر که باشی، دلت شور همه چیز رو می زنه حتی دورترین افراد فامیل…. .
مادر که باشی کلی غصه داری برا نگفتن ،کلی قصه بلدی برا گفتن.
مادر که باشی، حواست هست بچه ات زیر بارون نگاه نامحرم نره.
مادر که باشی، حواست هست برق چیزی چشمهای بچه ات رو کور نکنه.
مادر که باشی، حواست هست  اول باید ریشه چه چیزی رو تو دل بچه ات بکاری تا فردا ثمر بده.
مادر که باشی، می فهمی یانگوم چرا اینقده گریه می کنه و همه دوسش دارن،چرا دونگی شر و شیطونه ولی بازم همه دوسش دارن… می دونی این چرا اینجوریه اون چرا اونجوریه.. مادر که باشی میشینی برا بچه ات میگی … همه ی اونایی رو که باید بدونه !!!
لازم نیست یاد بگیری،فقط سعی کن مادر باشی.سعی کن بفهمی الان کیه!!! وظیفه ات چیه!!! قراره چیکار کنی!!! چی رو سپردن دست تو تا به کجا ها برسونی!!!
مادر که باشی، تا هوا یه ذره سردتر بشه به خودت می لرزی دلت هری میریزه پایین . اصلا می دونی چیه دو هزاری نیست که انگار بشقاب پرنده است، هنوز بلند نشده که بیافته پایین.
خدا همه ماها رو دوست داشته که مادر داشتیم.
خدا مادرا رو دوست داره که اینقدر لطیف خلقشون کرده.
خدا ما رو هم دوست داره که این وظیفه رو بهمون سپرده.
سلامتی همه ی مادرا و موفقیت مادران تازه وارد صلوات بفرستین و دعا کنین بتونن مسئولیتشون رو تو جنگ نرم خوب به سرانجام برسونن.

نوشته ای از شب پره

موضوعات: حضور زنان در دفاع مقدس  لینک ثابت



 [ 11:10:00 ق.ظ ]





  اگه خودتو عقل کل می دونی بخون!   ...


سلام به شمایی که کلی عقل کلی!
کلی چیز میز بلدی و ماشالاه کلی هم ادعات میشه .می دونی آقا به من و شمایی که کلی ادعامون میشه چی گفتن:

 

حالا شما تو جنگ نرم بلدی نرم بجنگی……. یا جنگیدنت هم مثل همه کارات سخت افزاریه.
عزیزم آقا فرمودن جنگ نرم. پس باید دنبال نرم افزار باشیم نه سخت افزار.
می دونی، همه می گن گشتم نبود نگرد نیست، اما من می گم رفتم گشتم  پیداش کردم. همین کتابهای عزیزی که تو خونه ها خاک می خورن همینا نرم افزار مان.
همون قرآن عزیز، همون نهج البلاغه ای که کادو گرفتیش و لاشم باز نکردی خیلی حرف واسه گفتن داره ها.
مثلا: محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم: کسایی که عشق محمد(ص) تو دلشونه به همدیگه مهربونن با کفار اخمو و نامهربونن.
پس چرا ما باید با بچه مسلمونایی که همش یه خورده باهامون فرق دارن اونم از نظر تیپ و قیافه … استغفرالله چی بگم دیگه ، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .
فعلا  همین یه آیه رو داشته باشین تا بعد…. یا علی نوشته ای از شب پره

موضوعات: تبلیغ, رسانه و تیلیغ, امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری, حضور زنان در دفاع مقدس  لینک ثابت



 [ 11:05:00 ق.ظ ]





  بخوانیم و بیاموزیم 3:الهی که خستگی به تن هیشکی نمونه!   ...


سلام پیرو اطلاع قبلی امروز رفتیم و مراسم رو به سرانجام رسوندیم جاتون خالی یه ختم قرآن و یه زیارت مخصوصه امیر المومنین (ع) تو روز عید غدیرهم چاشنیش کردیم و کلی سوال شرعی و غیر شرعی رو جواب دادیم و اومدیم خونه.
تازه باید بدو بدو بقیه کارامو می کردم تا تو جشن آقایون هم هیچ کم و کسری نباشه . مارو میگی عین فرفره دور خودمون می چرخیدیم و کارا رو راست و ریس می کردیم که یه دفعه صدای زنگ در اومد.
حدس می زنین کی بود.
گزینه 1: چند تا شیر پاک خورده که برای کمک اومده بودن
گزینه 2: پیش قراول آقایان
گزینه 3:همسرم
گزینه 4: همسایه که چیزی می خواست.

شما نظرتون رو کدوم گزینه است. …..
باید به عرضتون برسونم هیچکدام . یه دسته مهمون که به هوای شرکت آقایونشون تو جشن غدیر برای شام تشریف آورده بودن.
بنده هم همون دم در رنگ از رخسارم پرید .کلی کار ریز و درشت داشتم و از یه طرفم باید تدارک شام میدیم نونم تو خونه نداشتیم. هیشکی نبود کمکم کنه و از یه طرفم خدا لعنت کنه اون کسی رو که آشپزخونه اوپن رو بنا کرد، مگه میشه تو این آشپز خونه بین اون همه آقا چیزی پخت.

دلمو زدم به دریا و از یکی از مهمونا خواستم بره نون بگیره . برا خودمون سوپ خامه ای درست کرده بودم کمی ملاطشو زیادتر کردم و … با آشی که از مجلس خانم ها هدیه داده بودن واسه شام در نظر گرفتم. خدا خودش می دونه که اگه امکان داشت دوست داشتم تدارک بهتری می دیدم. حالا از یه طرف هیئت تو راهه از یه طرفم مهمونا شام می خوان منم مونده بودم بین دو ثواب . چاره ای نبود باید تسلیم میشدم. شام رو عقب انداختیم چون دیگه مهمونا اومدن و مراسم شروع شد.
این ماجرا ادامه داشت اما بقیه اش زیاد به دردتون نمی خوره الغرض اینکه خدای مهربونی ها و مهربون ترین آدم تو این عالم گفته که :

یكی از آداب حضور در میهمانی، با دعوت رفتن است.
شایسته نیست شخصی بدون دعوت صاحب خانه، بویژه در وقت غذا خوردن به خانه او رود. در ادامه آیه ۵۳ سوره احزاب می خوانیم: «ولكن إذا دعیتم فادخلوا؛ ولی هنگامی كه دعوت شدید داخل گردید.»

در وصایای پیامبر(صلی الله علیه وآله) به امیر مؤمنان (علیه السلام) می خوانیم: «یا علی ثمانیه ان اهینوا فلایلوموا إلاانفسهم الذاهب الی مائده لم ید ع الیها؛(بحارالانوار، ج،۷۲ ص۴۵۲) یا علی! هشت گروه اند كه اگر به آنها اهانت شد، باید تنها خود را ملامت كنند: یكی از آنها كسی [است] كه بدون دعوت به سر سفره ای می نشیند.»
این مساله، از یك طرف ، احترام به میزبان است و از سوی دیگر اطمینان از این كه مزاحمتی برای میزبان و خانواده او ایجاد نخواهد شد.

امشب که تموم شد مهمونا رو هم بدرقه کردیم و تشریف بردن. ولی … الهی که خستگی به تن هیشکی نمونه و ما یاد بگیریم چطور بریم ، کی بریم،کجا بریم و چیکار کنیم که رفت و آمد ها مایه ی رحمت و برکت بشه نه مایه ی زحمت و خجالت.

نوشته ای از شب پره
موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده  لینک ثابت



 [ 11:00:00 ق.ظ ]





  معرفی کتاب   ...

 

خوشبوترین گل سرخ برای من

کتاب «خوشبو‌ترین گل سرخ برای من» نوشته منیژه جانقاهی زندگی نرجس عطارنژاد را روایت می‌کند از روزهای پر هیاهوی دوران انقلاب و پس از آن دفاع مقدس که همواره نمونه‌های بسیار زیادی از زنان این سرزمین میراث داران حقیقی و جاودانه آن بودند. این کتاب از زاویه دید اول شخص، به روایت داستانی زندگی نرجس عطارنژاد (کاشانی)، می‌پردازد.وی از مادران شهیدایرانی است. در این کتاب داستان زندگی‌ او از زمان ازدواج تا هنگامی که برای نخستین‌بار و

موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده, شهداو ایثارگران, حضور زنان در دفاع مقدس  لینک ثابت



 [ 10:49:00 ق.ظ ]





  امروز من رزمنده ام!   ...

امروز من رزمنده ام ، چون می خواهم مسلح به سلاح علم و ایمان باشم و برای همین هم در مکتب امام صادق(ع) پا گذاشته ام و هر روز با وجود تمام سختی ها به مبارزه ام ادامه می دهم.
امروز من  رزمنده ام، چون در جلسات بانوان شرکت میکنم و سعی می کنم با دانسته های اندکم شمع معرفت به احکام و قرآن را در دلهایشان بیفروزم.
امروز من رزمنده ام، چون در میان همه وبلاگهای مد و غره و غیره… سطرهایی را سیاه میکنم شاید مایه ی روسفیدی فردای قیامتم باشند.
امروز من رزمنده ام، چون به فرمان رهبرم در سنگر خانه در جنگ اقتصادی و فرهنگی میج نگم و خم به ابرو نمی آورم.
امروز من رزمنده ام، چون حتی سیاحت که می روم باز هم چراغی با خود دارم که تاریکی جهل بغل دستی ام را روشنایی بخشم.
امروز من رزمنده ام، چون جبهه و جهاد ، فرهنگی و عقیدتی است . جنگ بر سر چادر زهرایی من است. من به قیمت قطره قطره جانم از او نخواهم گذشت.
امروز ما رزمنده ایم و حتی لایکها و پسندهایمان به جای گلوله ها و فشنگ ها عمل میکند و در سنگر مجازیمان در حال مبارزه ایم .
امروز همه ی ما رزمنده ایم در جهادی که حق علیه باطل قامت افراشته و زمزمه های حضور مولایمان به گوش می رسد تا پای جانمان بر سر ایمان و اعتقادمان خواهیم ایستاد.  


نوشته ای از شب پره
موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده, حضور زنان در دفاع مقدس  لینک ثابت



 [ 10:46:00 ق.ظ ]





  این هم سند حضور4   ...

دفاع مقدس,هفته دفاع مقدس,عکس جنگ,جنگ,مناطق جنگی,شهدا,شهدای تفحص ,عکس شهدا,عکس زنان در جبهه,دانلود عکس

دفاع مقدس,هفته دفاع مقدس,عکس جنگ,جنگ,مناطق جنگی,شهدا,شهدای تفحص ,عکس شهدا,عکس زنان در جبهه,دانلود عکس

موضوعات: حضور زنان در دفاع مقدس  لینک ثابت



 [ 10:45:00 ق.ظ ]





  این هم سند حضور3   ...

دفاع مقدس,هفته دفاع مقدس,عکس جنگ,جنگ,مناطق جنگی,شهدا,شهدای تفحص ,عکس شهدا,عکس زنان در جبهه,دانلود عکسدفاع مقدس,هفته دفاع مقدس,عکس جنگ,جنگ,مناطق جنگی,شهدا,شهدای تفحص ,عکس شهدا,عکس زنان در جبهه,دانلود عکس

موضوعات: حضور زنان در دفاع مقدس  لینک ثابت



 [ 10:44:00 ق.ظ ]





  این هم سند حضور 2   ...

دفاع مقدس,هفته دفاع مقدس,عکس جنگ,جنگ,مناطق جنگی,شهدا,شهدای تفحص ,عکس شهدا,عکس زنان در جبهه,دانلود عکس

موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده  لینک ثابت



 [ 10:43:00 ق.ظ ]





  این هم سند حضور   ...

دفاع مقدس,هفته دفاع مقدس,عکس جنگ,جنگ,مناطق جنگی,شهدا,شهدای تفحص ,عکس شهدا,عکس زنان در جبهه,دانلود عکس

موضوعات: حضور زنان در دفاع مقدس  لینک ثابت



 [ 10:41:00 ق.ظ ]





  فاتحه ای بر مزار خودم!   ...

یه روز رفته بودیم جنوب اصلا نمی دونم چرا چن روزه هوای جنوب به کلم زده ،حالا بگذریم که جنوبم کرده اند غرب و بازار و… .شاید مال این معراجیهاست که اونقدر منطقه رو نشون می ده آدمو هوایی می کنه

جونم براتون بگه رفته بودیم و کلی گشته بودیم و فیض و این حرفها نوبت به یه چیزای دیگه رسیده بود. نشسته بودیم هر کس هر چیزی می گفت بچه ها هم از خدا خواسته دست می گرفتن و … . یه دفعه دیدیم یه حاجی بسیجی اومد با چند تا جوون کمی دورتر نشستند حاجی وایساده بود و از عملیات و حال و هوای بچه ها می گفت و اونا هم رفته بودند اون دنیا! ببخشید تو آسمونا.
تا رسید به عملیات رمضان و اینکه بچه ها با لب تشنه پرپر شدن و پلاکاشونو دادن دست یکی و عهد کردند مثل مادر گمنام باشن. منقلب شده بودیم … اونا بعد از یه مدت رفتند و ما موندیم. حالا هیشکی حرفم نمی زنه تو سکوت مطلق. گفتم بچه ها بیاین یه کاری بکنیم . بیاین با این شهدا عهد ببندیم مارم جز خودشون قبول کنن. بیاین هر کدوم یه مزار بی نشون اینجا برا خودمون درست کنیم . دور هم نشستیم یکی یکی به نوبت برا بچه ها مزار درست می کردیم فاتحه می خوندیم و باهاش خداحافظی می کردیم بعد خاکها رو مرتب می کردیم نفر بعد تو همین دفن سوری چقدر بچه ها اشک ریختن خدا می دونه. . بعدش که مراسم تموم شد گفتم راستی واقعا خدا حافظی با یه عزیز چقدر سخته!.شما  حاضرین به همین راحتی برین زیر خاک و از تعلقاتتون دل بکنین.

باید گذاشت و گذر کرد وگرنه زمینگر میشویم.


خوشا به حال اونایی که به راحتی عزیزانشون رو فدای مولاشون کردن خوشا به حال اونایی که تو کربلا بودن و خوشا به حال اونایی که تو کربلای ایران بودن.

گذشت و گذشت تا یه روز
یه روز تو خونه پسرم داشت بازی می کرد قربون صدقه اش می رفتم  گفتم عاقبت به خیر بشی الهی.شهید بشی الهی     که خوشگلی و ماهی. مادر همسرم نشسته بود اخماش رفت تو هم گفت این چه حرفیه به بچه میزنی .خجالتم خوب چیزیه! جلو چشم من بچه مو نفرین می کنی!!!
حالا ما رو بگو همینطور با چشمهای گردشده و از حدقه دراومده نگاش می کردیم.
گفتم مامان چه نفرینی من آرزوم اینه امام زمان(عج) ظهور کنه و محمد مهدی فداش بشه و تو راهش شهید بشه . اصلا به خود آقا گفتم من نمی تونم برا سربازی تو تربیتش کنم کم میارم من سعیمو می کنم شما خودت هواشو داشته باش.
نگام کرد همینطور ساکت ولی با محبت . دیگه تا وقتی از خونمون می رفتن هیچی بهم نگفت.

نوشته ای ازشب پره

 

Separator-and-beautiful-religious-text.(www.shabhayetanhayi (15)
موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده  لینک ثابت



 [ 10:38:00 ق.ظ ]





  روزی که پای خواهرم روی مین رفت!   ...

سلام امروز می خواستم یه مطلب متفاوت بنویسم یاد یه خاطره افتادم و اونو براتون تعریف می کنم.
یکی بود یکی نبود ما بودیم و جمعی از این دوستان با صفا که کلی خاک و خلی شده بودیم زیر یه آسمون تو یه قطعه از خاک که آسمونی بود.(منظور جنوب بودیم می خواستم پیاز داغشو زیاد کنم) .حالا ما رو بگو بین اون همه جمعیت با چادرهای خاک و خلی چه حالی می کردیم .اولین باری بود که می دیدم دخترای جوون بدون اینکه از خاکی بودن و بدون اتو بودن چادرشون خجالت نکشن تو جمع بودن.رفته بودیم شلمچه واسه خودمون میگشتیم و به همه جا سرک می کشیدیم . خیلی خسته شده بودیم، برگشتیم سوار اتوبوس شدیمو فقط من و چند تا از دوستام. همین که نشستیم من داشتم از همون ردیف اول به منظره روبرو نیگا می کردم خیلی صحنه قشنگی بود  یه تپه با یه پرچم سبز یا مهدی (عج) و یه خانم که با چادر سیاهش داشت از اونجا رد میشد . داشتم کیف منظره رو می بردم که یهو دیدم یه چیزی پرید و یه صدای انفجار مهیبی اومد ، و اون خانم نشست. همه به صحنه روبرو هجوم آوردن. حالا منو میگی همینطور هاج و واج مونده بودم . یهو به خودم اومدم گفتم برو ببین چی شده .رفتم . خواهرم روی مین رفته بود اونم درست جایی که در کنارش اون سمت تپه خاکی نوشته بود منطقه پاکسازی شده!!!!
یاد حرف شهید آوینی افتادم که

هر شهید کربلایی دارد که خاک آن کربلا تشنه خون اوست ، و زمان انتظار می کشد تا پای آن شهید بدان کربلا رسد و آنگاه خون شهید جاذبه ی خاک را خواهد شکست و ظلمت را خواهد درید و معبری از نور خواهد گشود و روحش را از آن ، به سفری خواهد برد که برای پیمودن آن هیچ راهی جز شهادت وجود ندارد…

واقعا هنگ کرده بودم رفتم جلوتر آمبولانس اومده بود و اون خواهرمون رو داشتند می بردن. خواهرش اومده بود بی تابی می کرد . دیدم خیلی با آرامش با لهجه شیرین اصفهانی داشت آرومش می کرد : آباجی، طوری نشده، فقط پام یه خوده پریده…

آرامشش ،لحنش،… همه ی اون اتفاقا واقعا گیجم کرده بود . یه دفعه یاد لیلی با من است افتادم، اونجاش که هی داد می زنه خون خون . خنده ام گرفت. واقعا خدا می دونه چه امتحانی رو از کی بگیره.

شاید اگه من جای اون بودم…نمی دونم … واقعا فکر کردن بهش سخته…. تو جبهه فرهنگی هم مین و سیم خاردار کم نیستن .یادمون باشه شهیدی گفته اگه تونستی از سیم خاردارهای نفست عبور کنی می تونی از سیم خاردارهای دشمن عبور بکنی. نکنه به هوای عبور توشون گیر کنیم و پای ثابت فیس و تویتر و وی چت و… بشیم. مواظب باشیم تور ماهی گیریشون خیلی قویه ها.نمی دونم اگه یه نفر پاش رو مین بره تو جبهه فرهنگی آیا اونم جانبازه؟؟؟ اگه یکی بره تو سایتها چشمشو از دست بده اون چی ؟؟؟ اونم روشنتر میبینه ؟؟؟

الهی ثبت قلبی علی دینک ….

نوشته شده توسط شب پره

موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده  لینک ثابت



 [ 10:37:00 ق.ظ ]





  بخوانیم و بیاموزیم4   ...


چرا ما نمی تونیم دست از این مالا یغنیه ها بکشیم.!واقعاچرا؟؟؟خدایا واقعا چرا؟
شنیدی الان همه به هم میگن فهمیدی داره آقای گرفتارو می ده، اون یکی می گه آره بابا دارم نگاه میکنم تازه قراره آینه عبرتم بده.
کاش می شد مثل شعر اول دبستانمون بگیم :
خوشا به حالت ای روستایی     تلویزیون نداری چه با صفایی
در شهر ما نیست جز فیلم و سریال
خوشا به حالت هستی سبک بال

یه قاعده است می گه اگه ما بتونیم از چیزهایی که ما رو بی نیاز نمی کنه دست بکشیم، می تونیم معرفت پیدا کنیم و پله های شناخت رو بالاتر بریم.
چیه هی اس ام اس می فرستی؟ چیکار داری فلان قدر پول می دی تا بدونی فلان بازیکن چه رنگی دوست داره !فلانی چه مدل ماشینی سوار میشه!.
آخه آدم!!! دونستن اینها چه دردی از تو و زندگیت دوا می کنه!باریکلا یه خورده فکر کن !.
بچسب به چیزی که برات خیر دنیا و آخر رو داره. انرزیتو بزار واسه خانواده ات، واسه همسرت، واسه کمک به مادرت، واسه برداشتن باری از دوش بشریت….
خلاصه از ما گفتن .وگرنه هر کاری دلت خواست بکن ! برو تو ایرانسل ثبت نام کن تو هوادارای فوتبال!! برو اس ام اس جوک بخر! برو همه ذهنت رو گل بگیر… اما نگو به جایی بر نمی خوره!!

چون یه عزیز نازنینی هست که وقتی نگات می کنه دلش میگیره. واسه شادی دل اونم که شده یه تکونی به خودت بده. یا علی                                                               
نوشته ای از شب پره
موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده  لینک ثابت



 [ 10:28:00 ق.ظ ]





  جملاتی از امام خمینی در مورد خانواده های شهدا   ...

اکنون اسلام به این شهیدان و شهید پروران افتخار می‌کند.
شما خانواده‌های شهدا، با شهادت افتخار آفرینان این مرز و بوم، به جهان فهماندید که از همه‌ی عزیزان در راه اسلام خواهید گذشت.

*شما(خانواده‌های شهدا) چشم و چراغ این ملتید.

*خانواده‌های شهدا و اسرا و مفقودین و جانبازان، خود حافظ و نگهبان ارزش شهادت و ایثار بوده‌اند و بعد از این نیز- به یاری خدا- پاسدار آن خواهند بود.

*شما خانواده‌های شهدا و معلولین و مجروحین، نشان دادید که هرگز اجازه نمی‌دهید استعمار بر مقدرات این کشور، سایه افکند.

*قبور شهدا و اجساد و ابدان معلولان، زبان گویایی است که به عظمت روح جاوید آنان، شهادت می‌دهد.

*کارنامه‌ی نورانی شهادت و جانبازی عزیزان شما، گواه صادقی بر کسب بالاترین امتیازات و مدارج تحصیلی و معنوی آنان است که با مهر رضایت خدا، امضا شده است و کارنامه‌ی شما در گروه تلاش و مجاهدت شماست.

*مبادا یک وقتی یک کلمه‌ی درشتی گفته بشود به این بازماندگان شهدا یا به این معلولین.

*تمام شهادت‌ها و ایثارگری‌ها برای تحقق اسلام عزیز بود.

*شما با ایثار فرزندان و جوانان و عزیزان خویش به همه نشان دادید که توطئه‌های داخل و خارج نخواهد توانست بر این ملت مصمم، پیروز شود.

*این ملت بزرگ ایران است که با قامتی استوار بر بام بلند شهادت و ایثار ایستاده است.

 

موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده, امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری  لینک ثابت



[پنجشنبه 1393-07-10] [ 09:28:00 ب.ظ ]





  تو ،تو جنگ چیکار می کردی؟   ...

 

تو جنگ خیلیا دست به اسلحه شدن .تو جنگ خیلیا آرپی جی زدن. خیلیا خلبان رزمنده بودن و خیلیا حتی الفبای جنگیدن رو نمی دونستن اما با هر چی تو  دستشون بود رفتن و جنگیدن و همه ما مدیونشون  هستیم. اما تو چی؟ تو با چی رفتی و جنگیدی ؟ اصلا به جبهه رفتی یا نه حتی نمی دونی خاکریز یعنی چی؟
می خوای من برات بگم تو با چی جنگیدی !! می خوای بگم اسلحه ی  تو چی بوده؟ شاید تعجب کنی … چون تو ادعای جنگیدن نداشتی که ،کدوم جبهه، کدوم سلاح ،کدوم جنگ!!!!؟
اما من می خوام بهت بگم  که اصلی ترین رزمنده میدان تو بودی ، هستی و همیشه  خواهی بود.
تو با دلت جنگیدی و قرآن روی سر عزیزترین کس زندگیت گرفتی و مثل  هاجر اونو به قربانگاه فرستادی. تو تو  این میدون سخت تر جنگیدی.
تو با چشمات جنگیدی، نگذاشتی دشمن حقیرت ببیند، شاخه گل پرپرت را در آغوشت کشیدی و هزاران آرزوی داشته و نداشته برایش را به خاک سپردی، بدون اینکه حتی یک قطره اشک بریزی .توتواین میدون سخت تر جنگیدی.
توروی دلت و خواسته هاش پا  گذاشتی و چراغ خونه ات رو واسه  روشن کردن چراغ جبهه  فرستادی و غم یتیمی و بی پدری را تو  چشمای بچه های  معصومت  دیدی  و دم نزدی.تو تو این میدون سخت تر جنگیدی.


تو از خواسته های دنیا ییت گذشتی و هر آنچه داشتی و می تونستی به جبهه هدیه  کردی . انگشتر عقدت ،مدال یادگاری مادرت، پس انداز روزهای مبادات ،مرغ و خروسهایی که روزی سفره تو می دادن  و حتی ترشی و مرباهای سر سفره ات. تو تو این میدون سخت تر جنگیدی.
تو از چشمهات گذشتی و صبح تا شب واسه  رزمنده ها لباس دوختی و رفو کردی تو از نفست گذشتی این مهمتره
تو، تو این میدون سخت تر جنگیدی.
تو از استراحتت گذشتی، از بازیهای زنانه ات دست شستی و پای ثابت آشپزخانه ی مسجد شدی، تا هرآنچه میشود برای رزمنده ها تدارک ببینید.تو،تو  این میدون سخت تر جنگیدی.
تو از بچه ات، از شوهرت، از خونه وزندگیت  دل بریدی و عازم مناطق عملیاتی شدی تا هر کاری می تونی و میشه برای کمک به رزمند ه ها  انجام بدهی.تو در این میدان سخت تر جنگیدی.
توشبا عکس بچه هات رو بغل کردی و با گریه خوابیدی و صبح در خط مقدم مجروحا رو مداوا کردی بی اینکه کسی از تو خواسته باشه.تو در این میدان سخت تر جنگیدی.
تو تمام توانت روجمع کردی و اسلحه ای که حتی زورت نمی رسید بلندش کنی به دوشت گرفتی  و قلب دشمن رو نشونه رفتی. تو در این میدان سخت تر جنگیدی.
تو ،تویی که از چشمای نامحرم  فراری بودی، اسیر گرفتی و پیروزمندانه، اونو چندین کیلومتر دنبال خودت کشوندی بی هیچ ترسی .
تو ،تو این میدون سخت تر جنگیدی. 
تو ،تویی که به خاطر حفظ حیا و حجابت تحقیر شدی، مسخره ات کردن و حتی … ولی حتی یه قدم از حجابت کوتاه نیومدی . تو ،تو این میدون سخت تر جنگیدی. نوشته ای از شب پره

موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده  لینک ثابت



 [ 09:26:00 ب.ظ ]





  بخوانیم و بیاموزیم .2   ...

 

 

((الم یعلم بان الله یری ))

شهید حاج محمد ابراهیم همت:

می خواهید خدا عاشق شما شود: قلم می زنید برای خدا باشد ،گام بر می دارید برای خدا باشد،سخن میگویید برای خدا باشد،همه چی و همه چی برای خدا باشد


بیاموزیم: چه در حقیقت چه در مجاز ،چه تو سجده چه تو سینما ،چه تو

 

خیال چه تو واقعیت همه خودمان برای خدا باشد .





نوشته شده توسط شب پره

موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده  لینک ثابت



 [ 09:21:00 ب.ظ ]





  گمشده!   ...

در گمنامی هم مشترکیم …

ای شهید تو پلاکت را گم کردی و من هویتم را برادر شهیدم
من با تو یک درد مشترک دارم
تو پلاکت را گم کردی و من هویتم را …


چه کسی میگوید که گرانی شده است؟

دوره ی ارزانی است

دل ربودن ارزان

دل شکستن ارزان

آبرو قیمت یک تکه ی نان

دروغ از همه چیز ارزانتر

قیمت عشق چقدر کم شده است

کمتر از آب روان

و چه تخفیف بزرگی خورده است قیمت هر انسان …

سید خراسانی

موضوعات: تبلیغ اجتماعی, شهداو ایثارگران  لینک ثابت



 [ 09:18:00 ب.ظ ]





  دقت کنیم!   ...

فردای روزی که دشمن بعثی خرمشهر را گرفت
جسد بی جان و عریان دختری را به تیرک بلندی بسته
و درآن سوی کارون مقابل چشمان رزمنده های ما گذاشته بودند!
تکاوران نیروی زمینی ارتش با تقدیم 3 شهید
بالاخره آن جسد را پایین آوردند …!
سه شهید برای “جسد” یک دختر مسلمان ایرانی…!
حال چه بر سر غیرت جوانان ما آورده اند
که خود خواهان عریان بودن دختران در جامعه شده اند…؟

(نقل از استخوان های بی نشان)

موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده  لینک ثابت



 [ 09:16:00 ب.ظ ]





  اینم عکس یه رزمنده کوچولو.   ...

برای سلامتی بزرگ بانوی کوچک صلوات بفرستید. لطفا!

موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده  لینک ثابت



 [ 09:08:00 ب.ظ ]





  گالری عکس حضور زنان در دفاع مقدس 2   ...

حماسه حضور به روایت تصویر

موضوعات: شهداو ایثارگران, حضور زنان در دفاع مقدس  لینک ثابت



 [ 09:08:00 ب.ظ ]





  یادی از شهید مریم فرهانیان   ...

نام : مریم فرهانیان وصیتنامه شهیده مریم فرهانیان - به ولایت فقیه ارج بنهیم و بدانیم كه الان امام خمینی بر ما ولایت دارد
تولد : ۲۴ دی ماه سال ۱۳۴۲

محل تولد : آبادان در خانواده‌ای متوسط و مذهبی

تاریخ شهادت : ۱۳ مرداد ماه ۱۳۶۳

محل شهادت : گلستان شهداء آبادان در اثر اصابت خمپاره دشمن

محل دفن : گلزار شهدای آبادان

در ۱۴ سالگی با کمک برادر رشید خود «شهید مهدی فرهانیان» خود را مجهز به سلاح معرفت و بصیرت الهی کرد و با درک صحیح از وضعیت حاکم بر کشور و نیز ماهیت استکبار جهانی امپریالیسم،مبارزات خود را علیه ظلم های رژیم پهلوی آغاز کرد .

این شهیده بزرگوار با اوج‌گیری مبارزات مردم در جریان انقلاب اسلامی در تظاهرات و راهپیمایی‌های مردمی علیه حکومت شاهنشاهی شرکت کرد و با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران به جمع این خیل عاشق پیوست و دوره‌های آموزشی را با موفقیت به پایان رساند.و با آغاز جنگ تحمیلی درشهر آبادان را ترک نکرد و دوشادوش برادران رزمنده به دفاع ازخاک کشورش پرداخت .

شهیده مریم فرهانیان درسن ۱۷ سالگی در بیمارستان امام خمینی (ره) آبادان مشغول امداد‌گری شد و به مدت سه سال به کار امدادگری و پرستاری از مجروحین جنگ در بیمارستان های مختلف آبادان ادامه داد که در این مدت یک بار به شدت زخمی شد و به اجبار در بیمارستان بستری شد .

وی کسی بود که زینب وار از برادران رزمنده مجروح پرستاری می کرد.مریم فرهانیان یکی از ۱۸ نفر خواهران، امدادگران داوطلب بود که در زمان جنگ در بیمارستان طالقانی آبادان در قسمتهای مختلف، خالصانه خدمت کرد وی در تمام مدت عمر گرانبهایش با بیداری و هوشیاری سیاسی، دینی زندگی کرد رفتار و منش این شهیده الگوی زن مسلمان ایرانیست .

این شهیده بزرگوار از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا روز شهادت با بیداری كامل و حس زیبای عشق و ایثار در شهر مقاوم آبادان مشغول خدمت و ترویج اخلاق، رفتار و منش یك زن مسلمان بود. به هنگام شكست محاصره آبادان و آزادی خرمشهر و بسیاری از عملیات‌های دیگر فعالیت چشمگیری داشت تا بالاخره بر اثر متوقف شدن عملیات پس از آزادی خرمشهر به‌منظور رسیدگی به خانواده شهدا در واحد فرهنگی بنیاد شهید آبادان مشغول فعالیت شد .

شهیده مریم فرهانیان از نگاه خانواده و دوستان
بسیار تقید داشت كه پدر و مادرش از او راضی باشند همچنین خیلی به خواندن نماز اول وقت تقید داشت. بسیار اهل مطالعه بود، كم می‌خوابید و بیشتر به خودسازی می‌پرداخت. مریم استثنایی نبود اما خیلی خودساخته بود، نفرت از غیبت، محبت خالصانه‌اش به دیگران، هیچ چیز را برای خود نخواستن از شاخصه‌های اخلاقی او بود. شهیده مریم فرهانیان همواره می‌گفت برخی سكوت‌ها و حرف‌های نابه‌جا، گناهان كوچكی هستند كه تكرار می‌كنیم و برایمان عادت می‌شود، گناهان بزرگ را اگر انسان خیلی آلوده نشده باشد متوجه می‌شود، این گناهان كوچك هستند كه متوجه نمی‌شویم.
شهیده مریم فرهانیان در بسیاری از عملیات دوران دفاع مقدس از جمله شكست حصر آبادان و آزادسازی خرمشهر حضوری فعال و چشمگیر داشت.

زهرا سامری همرزم شهیده مریم فرهانیان:
رمز موفقیت مریم این بود كه هیچ‌گاه دلبسته دنیا نشد و دنیا و زرق و‌ برقش را نمی‌دید. وی با بیان اینكه من تنها چهار سال با مریم همرزم بودم، اذعان داشت: برای انتخاب دوست باید بیشترین دقت را انجام دهیم اما مریم پیش از آنكه دوست من باشد الگوی خوب و مطمئنی بود.
مریم نخست به عنوان امدادگر در بیمارستان مشغول فعالیت بود و سپس وارد بنیاد شهید شد، مریم روحی پویا داشت و سكون و یك‌جا ماندن را نمی‌توانست تحمل كند و اگر می‌دید در جای دیگری می‌تواند خدمت كند خود را به آنجا می‌رساند.
او پس از مدتی فعالیت در بیمارستان، به عنوان مددكار اجتماعی در بنیاد شهید مشغول شد و به مددكاری و مواظبت از مادران شهیدان می‌پرداخت و او اعتقاد داشت كه مراقبت از مادران شهدا چیزی كمتر از جنگیدن در جبهه‌ها نیست .
خاطره ای از سامری :
روزی وارد خانه شدم و مریم را رو به قبله دیدم وقتی جلوتر رفتم، دیدم مریم روی دستانش می‌زند و از او سؤال كردم كه مشكلی پیش آمده، چیزی نگفت اما بعدها برای من تعریف كرد كه من هر روز اعضای بدنم را مواخذه می‌كنم و از آنها می‌پرسم كه امروز برای خدا چه كاری انجام داد‌ه‌اید .
خانم سامری در خصوص عزاداری‌های بی‌نظیر همرزمش می گوید :
در ایام فاطمیه روزی سرزده وارد خانه شدم و دیدم مریم به پهنای صورت اشك می‌ریزد و نام حضرت زهرا(س) را صدا می‌زند .
به او گفتم كه چرا اینقدر اشك می‌ریزی؟
گفت : شما اگر مادرتان فوت كند چه كار می‌كنید، شادی می‌كنید یا گریه؟
مریم علی‌رغم فعالیت زیادی كه داشت روزه می‌گرفت و تنها با نان و آب افطار می‌كرد .
هیچ چیز او را راضی نمی‌كرد و همین موجب شده بود كه یك لحظه آرامش نداشته باشد تا اینكه در بهار عمر خود با رسیدن به مقام شهادت به آرامش همیشگی رسید .

فاطمه فرهانیان خواهر شهیده مریم :شهیده مریم فرهانیان یك انسان معمولی با اندیشه‌های بلند بود، چراكه با شناخت راه و مسیر درست به درجه رفیع شهادت نائل آمد .او در هنگام دفاع از میهن در سن نوجوانی و جوانی قرار داشت، اما آنقدر به خودسازی و تهذیب نفس پرداخته بود كه در سن 21 سالگی به درجه شهادت نائل آمد .این شهیده بزرگوار با تأسی از حضرت زهرا(س) در جوانی به شهادت رسید و همواره در رفتار و كردار خویش ایشان را الگو قرار داده بود .
شهیده مریم همواره در زندگی به دنبال شناخت تكلیف و وظیفه دینی و شرعی خود بود و با جدیت به وظایف خود عمل می‌كرد .
شهیده مریم فرهانیان یك انسان معمولی با اندیشه‌های بلند بود، چرا كه با شناخت راه و مسیر درست و با تلاش و مجاهدت برای رسیدن به قله‌های متعالی انسانی به درجه شهادت نائل شد .
مریم توجه ویژه‌ای به مبدأ و مقصد خلقت انسان داشت و از عادات پسندیده ایشان این بود كه در جمع‌های دوستانه با گریز به مسئله معاد این موضوع را برای دیگران هم یادآور می‌شد .
در جریان فتنه‌های اخیر همان اندازه كه اهمیت اطاعت از ولایت فقیه برای همگان مشخص شد، در جریان جنگ تحمیلی نیز شناخت حق از باطل مشكل بود و در این زمان مریم توجه خاصی به فرمان و سخنان امام خمینی(ره) داشت .
مریم هنگام نماز خواندن به گونه‌ای بود كه اطرافیان به خوبی متوجه خشوع و خضوع ایشان بودند .
گذشت و فداكاری، مهربانی و ایثار و گذشتن از حق خود در زمانی كه حق با اوست از جمله دیگر ویژگی‌های شخصیتی شهیده مریم فرهانیان بود .
مریم همواره گناهان كوچك را زمینه‌ای برای انجام گناهان بزرگ می‌دانست ابراز داشت: باید از گناهان كوچك ترسید چرا كه كوچك شمردن گناهان صغیره باعث بروز بسیاری از مشكلات و گناهان كبیره می‌شود .
وی در خصوص شجاعت این شهیده دفاع مقدس می گوید : در روزهای نخستین جنگ و در حالی كه تنها 20 روز از شهادت برادرمان مهدی گذشته بود و مادرم شرایط روحی نامساعدی داشت مریم قضیه بازگشت به آبادان را مطرح كرد .
هیچ كس جرأت مطرح كردن بازگشت به جبهه‌های جنگ را به مادر نداشت، اما مریم بهترین تصمیم را گرفت و مجوز بازگشت هشت نفر از اعضای خانواده را نیز به همراه خود به جبهه از مادرمان گرفت .

هنگام شهادت :

این شهیده بزرگوار در غروب سیزدهم مرداد ماه سال ۱۳۶۳ در حالی که همراه با دو تن از خواهران همکار خود بر مزار شهیدی که بنا به وصیت مادر شهید که از آنان قول گرفته بود هر سال به جای او بر سر مزار پسر شهیدش حاضر شوند، در حالی که راهی گلستان شهدای آبادان شده بودند مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی قرار گرفتند و دو خواهر همراه او زخمی شدند و مریم فرهانیان نماد رشادت و مجاهدت زن‌ ایرانی به فیض شهادت نایل شد .

 

وصیت نامه شهیده مریم فرهانیان

بسم الله الرّحمن الرّحیم و به نستعین انّه خیر ناصر و معین
وصیتم را با نام خدا، این بزرگترین بزرگترها، آن یگانه مطلق، این فریادرس مستضعفان، این در هم كوبنده كاخ ستمگران و یزیدیان، این منجی حق و عدالت، این فرستاده ی قرآن، این شنونده غم ها، این مشكل گشای دردها و … شروع می كنم.
اول از هر چیز از انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی به اندازه فهم خودم و وظایفم كه بر دوش دارم بگویم، انقلابی كه با دادن خون هزاران شهید و هزاران معلول به اولین مرحله پیروزی خود رسید. انقلابی كه در آن مردم، اسلام را، این كامل ترین دین را مبنای كار خود قرار دادند و از آن الهام گرفتند و وحدتی را كه به دست آورده بودند، با توجه به دین اسلام و رهبری قاطع امام آن را حفظ كردند.
قدر این رهبر را بدانید و همواره پشت سر او باشید. از امام پیروی كنید. به پیام ها و فرمان ها و دستوارت اسلامی امام توجه كنید و سعی كنید از هر كلمه امام درس بگیرید.
امام را تنها نگذارید. این هوای نفسی را كه امام از آن صحبت و سعی می كند آن را از وجود ما بزداید، شما هم سعی كنید كه در این راه موفق شوید. سعی كنید خود را بشناسید كه اگر خود را بشناسید خدا را شناخته اید. در هیچ كاری خدا را از یاد نبرید. و همواره به یاد خدا باشید و با هم به مهربانی رفتار كنید.
امام زمان را از یاد نبرید. همواره به فكر امام زمان باشید. همواره در راه اسلام باشید و برای تحقق بخشیدن به آرمان اسلام بكوشید و به قدرت الهی توجه داشته باشید كه بالاتر و با عظمت تر از تمام قدرت هاست. هیچ وقت قدرت خدا را از یاد نبرید و سعی كنید كه هر چه بهتر تزكیه نفس كنید. چیزی را كه امام اینقدر درباره اش تكیه می كنندكه تزكیه نفس كنید. و در بین خطراتی كه ما را تهدید می كنند هیچ خطری بالاتر از این نفس نیست كه گاه انسان را به انحراف می كشاند و خود انسان متوجه نمی شود.
قرآن بخوانید زیرا قرآن تمام دستورات زندگی را به شما می گوید. نهج البلاغه و صحیفه سجادیه هم همینطور.
مادر! اگر من سعادت شهادت را داشتم و شهید شدم، اصلاناراحت نباش. ما همه امانت هستیم و همه ما از دنیا می رویم، زیرا این دنیا آزمایشگاهی است كه خداوند بندگان خود را در آن، مورد آزمایش قرار می دهد. این ما هستیم كه باید سعی كنیم و از این امتحان كه بالاترین امتحان هاست سربلند بیرون بیاییم و در قیامت پیش خدا سرافكنده نباشیم.
یادم هست كه در آخرین جلسه گفتگویی كه با برادر شهیدم داشتم، درباره معاد برایم صحبت می كرد و می گفت در فكر آخرت باشید و بعد از این جلسه بود كه مقام شهادت را به دست آورد. از صمیم قلب به او تبریك می گویم و از خدا می خواهم صداقتی همانند شهیدان به من عطا كند و سعادت این را بدهد كه تنها و تنها در راه او قدم برداریم و برای رضای او كار كنیم.
شهید كسی است كه به آخرین مرحله كمال خود رسیده است و راهش را با آگاهی، ایمان و خلوص می پیماید و همیشه پیروز و جاوید است.
به ولایت فقیه ارج بنهیم و بدانیم كه الان امام خمینی بر ما ولایت دارد و بدانیم تنها در این صورت در دنیا و آخرت موفق می شویم كه با همدیگر صمیمی باشیم و با دشمن مقابله كنیم. چه دشمنانی كه در درون ما هستند و چه دشمنان بیرونی. من هم مانند برادر شهیدم (مهدی) هر چه یادم آمد نوشتم و اگر در گفتارم اشتباهی هست، به بزرگی خودتان ببخشید .

والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته
مریم فرهانیان


منبع : صالحات

موضوعات: شهداو ایثارگران  لینک ثابت



 [ 08:59:00 ب.ظ ]





  لطفا از ما بترسید!!!!!!!!!!   ...

از ما بترسید .لطفا!

موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده, امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری  لینک ثابت



 [ 08:39:00 ب.ظ ]





  گالری عکس حضور زنان در دفاع مقدس 1   ...
موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده  لینک ثابت



 [ 08:39:00 ب.ظ ]





  حضور در حماسه   ...

حضور مستقیم زنان:
درباره حضور مستقیم زنان نمونه های فراوانی وجود دارد كه این زنان علاوه بر فعالیت های مانند نگهبانی از انبار مهمات، امداد رسانی به رزمنده ها، حضور مسلحانه نیز داشته اند، از جمله این زنان ایثارگر و شهادت طلب، نوشین نجار بوده است كه درباره این حضور و فعالیت زنان می گوید"كوكتل مولوتوف درست می كردیم،گونی ها را پر از شن می كردیم و در نقاط حساس خرمشهر می چیدیم، شب ها روی پشت بام مسجد جامع با اسلحه یك به یك نگهبانی می دادیم و هر یك ساعت بار پستمان را عوض می كردیم )معصومی ، زنان جنگ ، ج 1،ص( 50 درهمان جریانات خرمشهر بود كه زنان ایثارگر و شهادت طلب این مرز و بوم ثابت كردند كه زمانی كه اسلام در خطر باشد ،مردانه می جنگند و كسی به گرد پایشان نمی رسد، شهناز حاجی شاهی نمونه ای از این زنان شهادت طلب شجاع است كه در خرمشهر مردانه می جنگید و وقتی رزمنده ها برای استراحت به عقب بر می گشتند به سرعت مشغول آماده كردن غذا می شد (همان ،ص 56 ) حضور این زنان شهادت طلب محدود به خرمشهرنبود ، بلكه در جبهه های غرب و مناطق مرزی نیز این زنان حضور فعال داشتند، خانم نواب صفوی، نوه نواب صفوی از جمله این زنان بود كه برای دیده بانی به طرف بهمن شیر می رفت و با اطلاعات مفیدی از دشمن بر می گشت ، گویند یك روز در حالی بر می گشت كه پیكر شهیدی را حمل می كرد وگویی از عملیات چریكی بر می گشت (حسینی ، مثنوی كربلا در كربلا ، ص 81 )
حضور غیر مستقیم زنان
از جمله خدمات این مرحله زنان می توان به ایثار فرزندان خود در راه حیثیت و اصلاح جامعه اشاره كرد. هنوز یادمان نرفته است چه بسیار مادران سلحشورری بودند كه با تربیت اولاد صالح و معرفی آنان به مراكز بسیج جهت اعزام به جبهه قوت قلب مسئولین جنگ را سبب می شدند ، امام قدس سره این صحنه را این گونه بیان می فرمایند…» خدا می داند در طول تاریخ مثل این مادرها ما نداشتیم، الا كم كه فرزندانش كشته بشوند و بعد بیاید و بگوید كه نه من افتخار می كنم. و.. عكس العمل این مادرهای جوان مرده ، را زنده نگه داشته وگرم نگه داشته، برای این كه اینها هستند كه به ما شجاعت می دهند« (امام خمینی، صحیفه نور ،ج 2 ،271)
جلوه دیگر ایثار این زنان، ایثار همسران محبوب خود بوده است كه بهترین واصلی ترین تعلق خویش كه همسر باشد را با تمام مشكلات و دلبستگی ها تشویق و ترغیب به حضور در میادین جنگ می نمودند تا آنجا كه امام قدس سره زبان به مدح آنان گشوده و می فرمایند »كجا ما از زنان ، آن قدرت و عظمت را دیده بودیم كه امروز داریم از مادران شهید می بینیم؟ كجا ما از زنان جوان آن فداكاری را دیده بودیم كه در دوران جنگ دیدیم ، آنان همسران محبوبشان را به میدان های جنگ می فرستادند و عفت و امانت آنها را حفظ می كردند تا آنها با خاطر آسوده در میدان ها باشند « (سخنرانی امام خمینی(ره) در تاریخ26/9/61) باز در حسن ختام این بخش به سخنی گهر بار و تمام كننده ازحضرت امام (ره) درباره حضور و جایگاه زنان ایثارگر در این برهه می پردازیم، امام درباره این حضور می فرمایند »زنان حق بیشترازمردان دارند، زنان مردان شجاع را دردامان خود بزرگ می كنند، اگر زنان شجاع و انسان ساز از ملت ها گرفته شوند ملت ها به شكست و انحطاط كشیده می شوند« ( امام خمینی،صحیفه نور ، ج 5 ، ص 153 )

موضوعات: رسانه و تیلیغ, شهداو ایثارگران  لینک ثابت



 [ 08:38:00 ب.ظ ]





  تقدیم به دلتنگی هایت   ...

مفقود الاثر شده ای
این آخرین پلاک هم
خانه ی تونیست…
دنیا وفا ندارد
که اگر داشت
نان به گرسنه می رسید و تو به من ….
با هر قدمی که برمی داشتی
دوصدای پا در گوش من می پیچید!
تو مشغول رفتنت بودی و
من در فکر آمدنت….
زیباترین خانه ی دنیا دل من است که تو در آن نشسته ای….
زندگی بی تو تافته ی جدا بافته ایست

که خودش را نخود هر آش میکند

(شاعر افلاطون پاشایی)

موضوعات: تبلغ در خانواده/ طلاب و روابط با خانواده, رسانه و تیلیغ  لینک ثابت



 [ 08:35:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما